وقتی مهمونی دعوتین و قبلش دعوای شدیدی داشتین
وقتی مهمونی دعوتین و قبلش دعوای شدیدی داشتین
________________
از حرص نامجون میری یه لباس باز میپوشی و با ماشین خودت میری و وقتی رسیدیم اون میبینتت و عصبی میاد سمتت
نامجون : فکر نمیکنی لباست زیادی بازه؟
ا.ت : نه خیلی هم کمه بازیش میخواستم همون لباسی که خط قرمز هست رو بپوشم
_____________________
جین : اومد سمتت ا.ت میدونی اینجا پسر هیز زیاده پس برو خونه لباسم عوض کن
ا.ت : نمیخوام م
___________________
یونگی : بیش از حد عصبی شد چون رفتی با یه پسره ی دیگه لاس زدی و اومد پیشت بردت خونه و الان وسر عملیاتین
_______________
هوسوک : عشقم ا.ت بیا بریم خونه
ا.ت : تازه اومدیم که کجا بریم
____________
جیمین : بهت پیام داد ا.ت زود گم میشی میری خونه لباستو عوض میکنی و نمیای بیرون و پاتو اینجا نمیزاری
ا.ت : نمیخوام بعدش رفتی از حرص جیمین با پسره لاس میزدی و میخندیدیم و برای پسره عشوه میرفتی
_______________
تهیونگ : اهم اخم به نام خدا ا.ت ٣ قلو حامله است
______________
کوک : ا.ت زود تند سریع بیا بریم خونه رفتین خونه و الان ا.ت بدبخت بیچاره ۴ قلو حامله است
__________
همکاری با
@army_rm66
________________
از حرص نامجون میری یه لباس باز میپوشی و با ماشین خودت میری و وقتی رسیدیم اون میبینتت و عصبی میاد سمتت
نامجون : فکر نمیکنی لباست زیادی بازه؟
ا.ت : نه خیلی هم کمه بازیش میخواستم همون لباسی که خط قرمز هست رو بپوشم
_____________________
جین : اومد سمتت ا.ت میدونی اینجا پسر هیز زیاده پس برو خونه لباسم عوض کن
ا.ت : نمیخوام م
___________________
یونگی : بیش از حد عصبی شد چون رفتی با یه پسره ی دیگه لاس زدی و اومد پیشت بردت خونه و الان وسر عملیاتین
_______________
هوسوک : عشقم ا.ت بیا بریم خونه
ا.ت : تازه اومدیم که کجا بریم
____________
جیمین : بهت پیام داد ا.ت زود گم میشی میری خونه لباستو عوض میکنی و نمیای بیرون و پاتو اینجا نمیزاری
ا.ت : نمیخوام بعدش رفتی از حرص جیمین با پسره لاس میزدی و میخندیدیم و برای پسره عشوه میرفتی
_______________
تهیونگ : اهم اخم به نام خدا ا.ت ٣ قلو حامله است
______________
کوک : ا.ت زود تند سریع بیا بریم خونه رفتین خونه و الان ا.ت بدبخت بیچاره ۴ قلو حامله است
__________
همکاری با
@army_rm66
۴.۳k
۱۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.