دختر خوانده ی هیولا پارت سی و دوم
•••دختر خوانده ی هیولا•••
•••پارت سی و دو•••
☆نویسنده: از این به بعد اسم نویسنده و آریانا یکی میشه دوستان☆
"آریانا"
- لعنت لعنتتت! من برای چی اینجام!؟
دستامو محکم میکوبم تو صورتم و دندونام رو از خشم روی هم فشار میدم.
- الیزابت قرار بود درد منو تجربه کنه.. که من تناسخ کردمو....
همونطور که روی مبل نشسته بودم بلند میشم و سعی میکنم دیوونه بازی درنیارم: هممممم! اون گوشی کوفتی کجاااستتت؟
کل پذیراییو میگردم. بالشتک های مبل رو برمیدارم و جز آشغال هیچی نمیبینم. میدووم به سمت راهرو و وارد اتاق خواب میشم. تخت خیلی شلخته بود. در کمد باز بود. کیف آریانا روی تخت بود. سریع زیپ کیفو باز میکنم و دستم به گوشی میخوره. نفس عمیقی میکشم و گوشی رو برمیدارم.
صفحه شو روشن میکنم. با اثر انگشت باز میشد. انگشت شستم رو روی حسگر گرفتم و بعد.. قفل باز شد!
یا خود سونیک! کی بیست بار زنگ زده؟؟؟
به اسم شماره نگاه میکنم "مارگارت"
- مارگارت؟
•••پارت سی و دو•••
☆نویسنده: از این به بعد اسم نویسنده و آریانا یکی میشه دوستان☆
"آریانا"
- لعنت لعنتتت! من برای چی اینجام!؟
دستامو محکم میکوبم تو صورتم و دندونام رو از خشم روی هم فشار میدم.
- الیزابت قرار بود درد منو تجربه کنه.. که من تناسخ کردمو....
همونطور که روی مبل نشسته بودم بلند میشم و سعی میکنم دیوونه بازی درنیارم: هممممم! اون گوشی کوفتی کجاااستتت؟
کل پذیراییو میگردم. بالشتک های مبل رو برمیدارم و جز آشغال هیچی نمیبینم. میدووم به سمت راهرو و وارد اتاق خواب میشم. تخت خیلی شلخته بود. در کمد باز بود. کیف آریانا روی تخت بود. سریع زیپ کیفو باز میکنم و دستم به گوشی میخوره. نفس عمیقی میکشم و گوشی رو برمیدارم.
صفحه شو روشن میکنم. با اثر انگشت باز میشد. انگشت شستم رو روی حسگر گرفتم و بعد.. قفل باز شد!
یا خود سونیک! کی بیست بار زنگ زده؟؟؟
به اسم شماره نگاه میکنم "مارگارت"
- مارگارت؟
۲.۹k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.