p12
ویو ات
دیروز با مامان و بابا و اوپا کلی جشن گرفتیم وقتی بلندم کرد خیلی قشنگ میخندید داشتم یه لیست برای وسیله هایی که نیاز دارم ببرم دانشگاه آماده میکردم چون میخواستم فقط لباسامو ببرم و سایلمو بزارم که هر وقت خواستم واسه استراحت بیام بوسان سه تا چمدون وسیله نبرم با خودم ته هم رفته بود بیرون که واسه مامان چند تع وسیله از خونه ببره شب بود یکم دیر کرده بود و من نگران شدم که بالاخره در زد
ات: اوپا چرا دیرــــ اون چیه؟
ته: گفتی کادو میخوای
ات: فقط شوخی بود
ته: پس میرم پیش میدم
ات: نه نه نه دیر وقته بیا بازی کنم
ویو ته
مامان بهم گفت کاپلا به هم عررسکای خرسی بزرگ و خوراکی میدن منم یه عروسک خرسی بنفش که رنگ مورد علاقه ات بود رو تو یه باکس بزرگ و پر از خوراکی دادم بهش
ات: وااااااااای چه قشنگه... خیلی خوش سلیقه ای
ته: میدونم... اها فردا بریم خرید که چند تا وسیله واسه اونجا بخریم
ات: اره داشتم آمادش میکردم لیستو
فلش بک به فردا بعد از ظهر تو پاساژ
ویو ات
ساعت رومیزی و لپ تاپ و کلی گیر و کش مو خریدم و همینطور چند دست لباس جدید که همراه قبلیا ببرم کلی لوازم آرایشی و کرم های روتین پوستی
ته: ات تموم نشد اگه همینطوری ادامه بدی خدمتکارا خودشون رو از این شغل کنار میکشن به خدا من برای اولین بار با چند دست لباس رفتم فقط
ات: تو پسری
ته: خوب حالا تموم شد
ات: اره بریم خونه قبلش بریم پیش مامان چند تا گیر مو و اکسس سوری قشنگ خریدم و واسه بابا یه جفت کفش نو
ته: پس من چی
ات: واسه تو هیچی نخریدم
ته: مرسی واقعا همه خواهر دارن منم خواهر دارم
ات: شوخی کردم این تیشرت مشکی رو خیلی دوست داشتم به نظرم روت میاد واست خریدم کی میپوشیش؟
ته: یه جشن واسه سالگرد دانشگاه برگزار میشه همه رشته ها دعوتن اونجا میپوشمش
ات: اکی تا اون موقع منتظر میمونم
دیروز با مامان و بابا و اوپا کلی جشن گرفتیم وقتی بلندم کرد خیلی قشنگ میخندید داشتم یه لیست برای وسیله هایی که نیاز دارم ببرم دانشگاه آماده میکردم چون میخواستم فقط لباسامو ببرم و سایلمو بزارم که هر وقت خواستم واسه استراحت بیام بوسان سه تا چمدون وسیله نبرم با خودم ته هم رفته بود بیرون که واسه مامان چند تع وسیله از خونه ببره شب بود یکم دیر کرده بود و من نگران شدم که بالاخره در زد
ات: اوپا چرا دیرــــ اون چیه؟
ته: گفتی کادو میخوای
ات: فقط شوخی بود
ته: پس میرم پیش میدم
ات: نه نه نه دیر وقته بیا بازی کنم
ویو ته
مامان بهم گفت کاپلا به هم عررسکای خرسی بزرگ و خوراکی میدن منم یه عروسک خرسی بنفش که رنگ مورد علاقه ات بود رو تو یه باکس بزرگ و پر از خوراکی دادم بهش
ات: وااااااااای چه قشنگه... خیلی خوش سلیقه ای
ته: میدونم... اها فردا بریم خرید که چند تا وسیله واسه اونجا بخریم
ات: اره داشتم آمادش میکردم لیستو
فلش بک به فردا بعد از ظهر تو پاساژ
ویو ات
ساعت رومیزی و لپ تاپ و کلی گیر و کش مو خریدم و همینطور چند دست لباس جدید که همراه قبلیا ببرم کلی لوازم آرایشی و کرم های روتین پوستی
ته: ات تموم نشد اگه همینطوری ادامه بدی خدمتکارا خودشون رو از این شغل کنار میکشن به خدا من برای اولین بار با چند دست لباس رفتم فقط
ات: تو پسری
ته: خوب حالا تموم شد
ات: اره بریم خونه قبلش بریم پیش مامان چند تا گیر مو و اکسس سوری قشنگ خریدم و واسه بابا یه جفت کفش نو
ته: پس من چی
ات: واسه تو هیچی نخریدم
ته: مرسی واقعا همه خواهر دارن منم خواهر دارم
ات: شوخی کردم این تیشرت مشکی رو خیلی دوست داشتم به نظرم روت میاد واست خریدم کی میپوشیش؟
ته: یه جشن واسه سالگرد دانشگاه برگزار میشه همه رشته ها دعوتن اونجا میپوشمش
ات: اکی تا اون موقع منتظر میمونم
۴.۹k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.