عاشقانه ها پارت 5
سوسن که رفت خونه نشت رو تخت یهو گوشیش زنگ خورد عمربو سوسن
داشت موهاشو درست می کرد که یهو گفت
سوسن: چیکار میکنی مگه پشت تلفن می بینتت
تلفون رو جواب داد
عمر: سوسن ببخشید مزاحمت که نشدم
سوسن: نه نشسته بودم رو تخت
عمر:اها میگم اگه وقتت خالیه میشه الان باهم قرار بزاریم
سوسن: باشه من کاری ندارم
عمر: باشه پس لوکیشن رو واست می فرستم
سوسن: باشه
عمرلوکیشنو فرستاد
سوسن سری پاشد لبا سشو پوشیدو ی ارایش خوشگلم کردو رفت
هردوشون رفتن کافه و نشستن
عمر:سوسن من باید ی چیزی بهت بگم
سوسن: بگو
عمر:ام من ازت خوشم میاد
سوسن: منم
عمر: واقعا
سوسن:اره
بعد ی قهوه سفارشدادن نو داشتن حرف می زدن
بچه هاببخشید یکم کمه
پارت بعدیو بزارم
اصکی ممنوع
داشت موهاشو درست می کرد که یهو گفت
سوسن: چیکار میکنی مگه پشت تلفن می بینتت
تلفون رو جواب داد
عمر: سوسن ببخشید مزاحمت که نشدم
سوسن: نه نشسته بودم رو تخت
عمر:اها میگم اگه وقتت خالیه میشه الان باهم قرار بزاریم
سوسن: باشه من کاری ندارم
عمر: باشه پس لوکیشن رو واست می فرستم
سوسن: باشه
عمرلوکیشنو فرستاد
سوسن سری پاشد لبا سشو پوشیدو ی ارایش خوشگلم کردو رفت
هردوشون رفتن کافه و نشستن
عمر:سوسن من باید ی چیزی بهت بگم
سوسن: بگو
عمر:ام من ازت خوشم میاد
سوسن: منم
عمر: واقعا
سوسن:اره
بعد ی قهوه سفارشدادن نو داشتن حرف می زدن
بچه هاببخشید یکم کمه
پارت بعدیو بزارم
اصکی ممنوع
۲.۳k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.