P18
( ا.ت )
منو جلوی شرکت پیاده کرد جونگ کوک دوید سمتم و محکم بغلم کرد گفت : ا.ت ت حالت خوبه من واقعا ترسیدم و نگران شدم
ا.ت : ....
کوک: ا.ت...یچیزی بگو خوبی تورو کجا برد اون عوضی بهت چی گفت
ما باید از هم جدا شیم...
کوک : حدس میزنم اینو بهت گفته باشه ب حرفاش گوش نده باشه ؟
گفتم ما باید جداشیم
کوک : ا...
گگفتمم باایدد جدااشییمم ووگررنهه میمییرمم فههمممییدیییی ( با داد و گریه )
( کوک بغلش میکنه ) کوک : هیییششش اروم باش گریه نکن
اما ما تازه باهم اشنا شدیم من دوست دارم باهم باشیم
کوک : منو ببین اتفاقی نمیوفته من ازت محافظت میکنم...فقط ت بیا خونه من باشع ؟ اینجوری اگر بیاد داخل خونه من هستم نمیزارم بلایی سرت بیاره
باشه هرچی ت بگو
کوک : حالا نگران نباش ( دستاشو قاب میکنه صورت ا.ت و لپشو میبوسع ) تا وقتی من هستم نگران هیچی نباش
شرایط :
15 لایک
3 کامنت
چر حمایت هاتون کم شده ؟
حمایت کنین دیه
اگ حمایت نمیکنین ننویسم....
منو جلوی شرکت پیاده کرد جونگ کوک دوید سمتم و محکم بغلم کرد گفت : ا.ت ت حالت خوبه من واقعا ترسیدم و نگران شدم
ا.ت : ....
کوک: ا.ت...یچیزی بگو خوبی تورو کجا برد اون عوضی بهت چی گفت
ما باید از هم جدا شیم...
کوک : حدس میزنم اینو بهت گفته باشه ب حرفاش گوش نده باشه ؟
گفتم ما باید جداشیم
کوک : ا...
گگفتمم باایدد جدااشییمم ووگررنهه میمییرمم فههمممییدیییی ( با داد و گریه )
( کوک بغلش میکنه ) کوک : هیییششش اروم باش گریه نکن
اما ما تازه باهم اشنا شدیم من دوست دارم باهم باشیم
کوک : منو ببین اتفاقی نمیوفته من ازت محافظت میکنم...فقط ت بیا خونه من باشع ؟ اینجوری اگر بیاد داخل خونه من هستم نمیزارم بلایی سرت بیاره
باشه هرچی ت بگو
کوک : حالا نگران نباش ( دستاشو قاب میکنه صورت ا.ت و لپشو میبوسع ) تا وقتی من هستم نگران هیچی نباش
شرایط :
15 لایک
3 کامنت
چر حمایت هاتون کم شده ؟
حمایت کنین دیه
اگ حمایت نمیکنین ننویسم....
۴.۳k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.