مافیای جذاب من
پارت ۹
از زبان کوک
بردمش تو اتاق خودم گذاشتمش روتخت بد من رفتم بیرون جنی لباس ا/ت درآورد بد یک لباس دیگه تنش کرد اومد پایین داشتیم صحبت کرد یونا گفت
یونا: بچه ها پس فردا چی کار کنیم
جنی : چرا امروز بریم بیرون باشه
کوک : نه ا/ت نیست
ته : اره ا/ت نیست
جنی : اره
یونا : اوففففف دلم میخواد داد بزنم ا/ت بلندشه
جنی : منم
از زبان کوک
بلند شدم رفتم خوابیدم از خواب بیدار شدم رفتم صبحانه درست کردم با بچه ها خوردیم دوباره رفتیم ناهار خوردیم بد شام خواب. بد دوباره همین تو ر هم از خواب بیدار شدیم رفتیم دم در اتاق من باز کردیم دیدیم ا/ت نیست
یونا : نه نکن جنی
جنی : فکر کنم همون که داری فکر میکنی بودو
یونا: وسایل
کوک : چی شد ه
یونا: نه پرس بدو فقط
جنی : وسایل برداشتم بریم
هم سوار ماشین شدیم یونا میگفت کجا بریم کجا یونا
از زبان کوک
بردمش تو اتاق خودم گذاشتمش روتخت بد من رفتم بیرون جنی لباس ا/ت درآورد بد یک لباس دیگه تنش کرد اومد پایین داشتیم صحبت کرد یونا گفت
یونا: بچه ها پس فردا چی کار کنیم
جنی : چرا امروز بریم بیرون باشه
کوک : نه ا/ت نیست
ته : اره ا/ت نیست
جنی : اره
یونا : اوففففف دلم میخواد داد بزنم ا/ت بلندشه
جنی : منم
از زبان کوک
بلند شدم رفتم خوابیدم از خواب بیدار شدم رفتم صبحانه درست کردم با بچه ها خوردیم دوباره رفتیم ناهار خوردیم بد شام خواب. بد دوباره همین تو ر هم از خواب بیدار شدیم رفتیم دم در اتاق من باز کردیم دیدیم ا/ت نیست
یونا : نه نکن جنی
جنی : فکر کنم همون که داری فکر میکنی بودو
یونا: وسایل
کوک : چی شد ه
یونا: نه پرس بدو فقط
جنی : وسایل برداشتم بریم
هم سوار ماشین شدیم یونا میگفت کجا بریم کجا یونا
۲۷.۹k
۱۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.