سلام میدونم خیلی دیره ولی این پارت پارت اخره 😎

سلام میدونم خیلی دیره ولی این پارت پارت اخره 😎
کاگیاما و هیناتا؛ : 😳😳😳
هیناتا : عه دیره من باید برم..... ددی 😎
کاگیاما :🔥🔥 هیناتا... ( اونو دوباره میبوسه اما کوتاه 🔥)
هیناتا : بای
کاگیاما : بای
*کاگیاما از وقتی هیناتا رفته بود همینجور تو فکر اون اتفاق بو و وقتی فردا میره سر تمرین که میبینه یکی به هیناتا نزدیک شده و اونو چسبونده به دیوار و هیناتا داره مقاومت میکنه که... هیناتا کتک کاری راه میندازه و هیناتا رو میبره خونه ی خودش که...
هیناتا : عی باباااا چرا جوش اوردی؟
کاگیاما : توقع داری جوش نیارم اگه زود تر نمیرسیدم گاییده شده بودی😤🤬😡..
هیناتا : خب.. باشه حالا دیگه اروم باش عصبی نشو..
کاگیاما : چرا گذاشتی نزدیکت بشه هاااااا چرا من اگه گذاشتم زنده بمونه اسمم کاگیاما نیست 😡🤬 ..
* داره میره که اون یارو بکشه که..
هیناتا : اهای... نباید این کار بکنی میفهمی..
کاگیاما : چرا ها تو که میدونی من نمیتونم صبر کنم..
هیناتا اونو میچسبونه به دیوار و اونو میبوسه و میگه : حالا اروم شدی 😤؟
کاگیاما بدون اینکه چیزی بگه اونو عقب عقب میبره و مینازه رو تخت..
هیناتا : اهای... اهای.... اهای😳
و........ 18+

پایاااان
خواهشا گذارش نشه ممنون 🤗
اگه رمان دیگه ای خواستین فقط زیر این پست بنویس 😎😎