p8🩸
ویو یوری :
خیلی خوشحال بودم با این که خودم از این سوپرایز خبر داشتم حتی الان دارید با خودتون میگید که چطور ممکنه اخه ..... اخه کار هاشون خیلی تابلو بود ....
مین هو : بیا دخترم بیا نوبت هدیه هاست
یوری : ومدم بابا
همه کادو های جور واجوری آورده بودن گیج شده بودم که کدوم رو باز کنم
اول یکی رو برداشتم بازش کردم که با یه عروسک خرگوش مواجه شدم خیلی ناز بود ....
یوری : این از طرف کیه ....!
کسی دستشو بلند کرد که انتظار نداشتم تام
تام : از طرف منه .... بعد با لبخند گفت اخه ببین چقدر شبیته .....
یوری : ممنونم تامی .... ولی این فک کنم ۸ تومی عروسکی باشه که بهم میدی همشون هم شبی به هم اند
تام تعجبی نگاه کرد
تام : وای باز یه مدل گرفتم .... ببخشید ملکه یوری سا
یوری : نه تامی اشکالی نداره بازم هم ممنونم من این مدل عروسک هارو خیلی دوست دارم ازت ممنونم
تام لبخندی زد
تام : خوشحالم که خوشت ومده .....
بعد تک تک کادو ها رو باز کردم بعد پدرم ومد کنارم
مین هو : الان نوبت منه که کادو مو بدم
همه جمع به ما نگاه میکرد یوری سا به پدرش نگاه کرد
مین هو از جیبش یه پاکت گردن بند آورد بیرون
مین هو : این گردن بند قبلا برای مادرم بود
وقتی از جعبه درش آورد خیلی خوشگل بود یه گردنبند یاقوت بود با رنگ مشکی خیلی خوشگل بود زیر لامپ ها خیلی درخشش زیاد بود ......
مین هو : و الان به تو هدیه میدمش دخترم
گردنبند رو به گردنش بستم همه دست زدن .....
جین ومد سمتم و گفت
حین : فندوقی ببخشید که نشد برات کادو بخرم
یوری : اشکال نداره داداشم تو بهترین هدیه ای هستی که من دارم
یهویی یومی ومد گفت
یومی : ولی من خریدم ....
جین : چی خریدی !
یومی : دستبند ست
یکی داد دست من و یکی داد دست جین
یوری : پس تو چی !
یومی دستشو آورد جلو و نشونشون داد
یومی : الان ما دیگه ستایم ببین ....
خیلی دستبند های قشنگی بودند
یوری سا یومی رو بغل کرد و ازش تشکر کرد
یوری : ممنونم عزیزم
یومی : خماری نکردم
جین : ههههههههه منو چه زود فراموش کردید ها همین الن گفتید که ما ستایم
منو یومی خندیدیم و از هم جدا شدیم
یومی : بیا بیا
بعد هر ساختامون همو بغل کردیم ( وای گریم گرفت 🥺)
پارت بعدی خیلی خوبه ♥️
خیلی خوشحال بودم با این که خودم از این سوپرایز خبر داشتم حتی الان دارید با خودتون میگید که چطور ممکنه اخه ..... اخه کار هاشون خیلی تابلو بود ....
مین هو : بیا دخترم بیا نوبت هدیه هاست
یوری : ومدم بابا
همه کادو های جور واجوری آورده بودن گیج شده بودم که کدوم رو باز کنم
اول یکی رو برداشتم بازش کردم که با یه عروسک خرگوش مواجه شدم خیلی ناز بود ....
یوری : این از طرف کیه ....!
کسی دستشو بلند کرد که انتظار نداشتم تام
تام : از طرف منه .... بعد با لبخند گفت اخه ببین چقدر شبیته .....
یوری : ممنونم تامی .... ولی این فک کنم ۸ تومی عروسکی باشه که بهم میدی همشون هم شبی به هم اند
تام تعجبی نگاه کرد
تام : وای باز یه مدل گرفتم .... ببخشید ملکه یوری سا
یوری : نه تامی اشکالی نداره بازم هم ممنونم من این مدل عروسک هارو خیلی دوست دارم ازت ممنونم
تام لبخندی زد
تام : خوشحالم که خوشت ومده .....
بعد تک تک کادو ها رو باز کردم بعد پدرم ومد کنارم
مین هو : الان نوبت منه که کادو مو بدم
همه جمع به ما نگاه میکرد یوری سا به پدرش نگاه کرد
مین هو از جیبش یه پاکت گردن بند آورد بیرون
مین هو : این گردن بند قبلا برای مادرم بود
وقتی از جعبه درش آورد خیلی خوشگل بود یه گردنبند یاقوت بود با رنگ مشکی خیلی خوشگل بود زیر لامپ ها خیلی درخشش زیاد بود ......
مین هو : و الان به تو هدیه میدمش دخترم
گردنبند رو به گردنش بستم همه دست زدن .....
جین ومد سمتم و گفت
حین : فندوقی ببخشید که نشد برات کادو بخرم
یوری : اشکال نداره داداشم تو بهترین هدیه ای هستی که من دارم
یهویی یومی ومد گفت
یومی : ولی من خریدم ....
جین : چی خریدی !
یومی : دستبند ست
یکی داد دست من و یکی داد دست جین
یوری : پس تو چی !
یومی دستشو آورد جلو و نشونشون داد
یومی : الان ما دیگه ستایم ببین ....
خیلی دستبند های قشنگی بودند
یوری سا یومی رو بغل کرد و ازش تشکر کرد
یوری : ممنونم عزیزم
یومی : خماری نکردم
جین : ههههههههه منو چه زود فراموش کردید ها همین الن گفتید که ما ستایم
منو یومی خندیدیم و از هم جدا شدیم
یومی : بیا بیا
بعد هر ساختامون همو بغل کردیم ( وای گریم گرفت 🥺)
پارت بعدی خیلی خوبه ♥️
۴.۳k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.