𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞 ✨🤍 فصل ۲ پارت ۱۲ ( پارت ۲۹)
یه دفه که چشامو باز کردم با صورت کوک مواجه شدم
- آیونگ.....
ویو کوک
به صورتش نگا کردم قطرهای اشک دونه دونه از چشماش میریختن ترسیدم چیزیش شده باشه
- آیونگ،آیونگ،آیونگ پاشو خوبی؟؟
صدای تهیونگ کردم
- هیونگ هیونگ بیاااا
* چیشده؟
- داره گریه میکنه
* چی مگه میشه؟
که یه دفه چشماشو باز کرد
- آیونگ
+ ک....کو....ک....ما...مانم
- مامانت؟
+ هق...مامان....هق
* میخوای بگم مامان بیاد؟؟
+ نه تهیونگ مامانمون مرده
* چ..چ..چی؟
- آیونگ مطمعنی خوبی؟؟
+ مامان بابامون تو همون....هق...خونه.....مردن....کشتنشون....هق...
* چی داری میگی آیونگ مامان بابامون زندن
+ متوجه نیستی میگم اونا مامان بابامون نیستن( داد)
* م...م..مگه میشه؟
+ تو یادت نمیاد چون حافظمونو تو بچگی از دست دادیم ولی من یادم اومد همش....هق....تمام اون روزا....
هق....
- باش آیونگ الان گریه نکن
بغلش کردم که تو بغلم گریه کرد که یه دفه تهیونگ افتاد زمین
- هیونگگگ( داد)
* ه...ه...
که در باز شد و بچه ها اومدن داخل
°سلا....تهیونگ چی شده؟؟؟؟
جیمین رفت سمت تهیونگ و کمکش بلند شه آیونگ تو بغل بود ولی چشاش بسته بود خوابش برد
™حالتون خوبه؟؟
- هی....نه
پرش زمانی ساعت ۲۲:۰۰
ویو کوک
پسرا و ته رفته بودن خونه من موندم پیش آیونگ که چیزیش نشه سرم گذاشتم کنار دستش و دستش رو گرفتم
- دلم نمیخواد هیچ وقت دوباره اینجا ببینمت که اینجوری رو تخت بیمارستان خوابیده باشی
که نفهمیدم کی خوابم برد
- آیونگ.....
ویو کوک
به صورتش نگا کردم قطرهای اشک دونه دونه از چشماش میریختن ترسیدم چیزیش شده باشه
- آیونگ،آیونگ،آیونگ پاشو خوبی؟؟
صدای تهیونگ کردم
- هیونگ هیونگ بیاااا
* چیشده؟
- داره گریه میکنه
* چی مگه میشه؟
که یه دفه چشماشو باز کرد
- آیونگ
+ ک....کو....ک....ما...مانم
- مامانت؟
+ هق...مامان....هق
* میخوای بگم مامان بیاد؟؟
+ نه تهیونگ مامانمون مرده
* چ..چ..چی؟
- آیونگ مطمعنی خوبی؟؟
+ مامان بابامون تو همون....هق...خونه.....مردن....کشتنشون....هق...
* چی داری میگی آیونگ مامان بابامون زندن
+ متوجه نیستی میگم اونا مامان بابامون نیستن( داد)
* م...م..مگه میشه؟
+ تو یادت نمیاد چون حافظمونو تو بچگی از دست دادیم ولی من یادم اومد همش....هق....تمام اون روزا....
هق....
- باش آیونگ الان گریه نکن
بغلش کردم که تو بغلم گریه کرد که یه دفه تهیونگ افتاد زمین
- هیونگگگ( داد)
* ه...ه...
که در باز شد و بچه ها اومدن داخل
°سلا....تهیونگ چی شده؟؟؟؟
جیمین رفت سمت تهیونگ و کمکش بلند شه آیونگ تو بغل بود ولی چشاش بسته بود خوابش برد
™حالتون خوبه؟؟
- هی....نه
پرش زمانی ساعت ۲۲:۰۰
ویو کوک
پسرا و ته رفته بودن خونه من موندم پیش آیونگ که چیزیش نشه سرم گذاشتم کنار دستش و دستش رو گرفتم
- دلم نمیخواد هیچ وقت دوباره اینجا ببینمت که اینجوری رو تخت بیمارستان خوابیده باشی
که نفهمیدم کی خوابم برد
۷.۷k
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.