ماه من پارت ۵

هعی نباید بزارم دوباره اتفاق بیوفته

‌‌‌‌.....

یک ماه بعد

راوی:

هردوی آنها با سردرد بدی مواجه شدن و بعد توی قالب خودشون توی بیمارستان بیدار شدن رفتن راجبش تحقیق کردن و فهمیدن که هر ماه تا ماه کامل بعدی توی اونجا گیر میوفتن تا عاشق بشن این چه قانون مسخره ای بود؟ چرا؟

هردوشون راجب خودشون توی قدیم توی سایتا تحقیق کردن و فهمیدن که آخرش ملکه با امپراطور میشه ولی ا/ت اینکارو میکرد؟ نه عاشق اون نمیشد


ا/ت ویو

_ مامان

م‌ا. بله عزیزم

_ ببین اگه دوباره برام اتفاق افتاد منو به بیمارستان نبر

م‌ا. چرا

_ چون من راه درمانشو میدونم و خودم میتونم درستش کنم فقط تو اون حالت بزار بمون

م‌ا. آخه

_ آخه نداریم دیگههه

م‌ا. باشه


ماه کامل بعدی


کوک ویو


ماه کامل بود خوابیدم و اونجا بیدار شدم به سرباز گفتم قرار جور کنه با ا/ت چون باید ببینمش حتما ببینمش و چن تا چیز بگم بش


وقتی همو دیدن

_+باید یچیزی بت بگم

_ باهم گفتیم . لبخند

+ آره

_ من توی سایتا تحقیق کردم

+ منم

_ گف من باید عاشق شم

+ دقیقا

_ و اینکه راجب خودم تحقیق کردم گف خیانت نکردم فقط عاشق پادشاه نبودم که شدم .... ولی من نمیدونم بتونم عاشق پادشاه شم

+ چرا؟

_ اون ماه قبل میخاس بم تجاوز کنه

+ جدی؟ .... راستی باید بپرسیم وقتی میریم اونور اینجا چیکار میکنیم یعنی اینجام اونطوری میخابیم؟

_ من از خدمتکارم پرسیدن گفت اره

+ زود باید عاشق شیم

_ اه اره