پارت 1

پارت 1

ات:ترو خدا ولم کنین(گریه)
بادیگارد:زود باش حرکت کن
ات:خواهش می کنم ولم کنین ازتون التماس میکنم(گریه)
بادیگارد:برو اونور بشین(ات رو پرت کرد)
ات:اخخخخ پاهام(گریه)
جین:خیلی پرو شدیا
ات:سرمو با ترس آوردم بالا و ارباب رو دیدم که روی صندلی نشسته و تو دستش یه لیوان شراب هستش
جین:هوی با توام(داد)
ات:ب..بله..اربا.ب
جین:بلندشو
ات:چی؟
جین:گفتم بلندشو(با صدای بم)
ات:بلند شد)
جین:بیا اینجا بشین(اشاره به پاهاش)
ات:سرشو پایین میاره و میشینه
جین:سرتُ بیار بالا
ات:........
جین:نکنه میخوای چند بار حرفمو تکرار کنم؟
ات:سرشو میاره بالا)
جین:چرا جاسوسی میکنی
ات:ارباب به جون کی قسم بخورم باور کنید من هیچ جاسوسی نکردم و نمیکنم
جین:پس اون مرده چی داشت میگفت؟
فلش بک*
مرده:ببین دختر کوچولو جاسوس خوبی هستی خوب ولی.....
جین:ولی چی(داد)
فلش بک به زمان حال
ات:ارباب اون مرده امد بهم میخواست بگه جاسوس خوبیم و براش جاسوسی کنم
جین:چطور باور کنم؟
ات:نمیدونم ولی من حقیقت رو گفتم(آروم و بغض)
جین:باشه حرفتو باور میکنم
ات:واقعا(تعجب)
جین:آره امروزم نیاز نیست کار کنی
ات:واییییی ممنونم(روی پای جین بپر بپر میکنه)
جین:اهههه شتت الان تحریک میشممممم(تو ذهنش)

چرا گزارش میکنین؟ میخواستم پارت جدید رو بزارم ولی پشیمونم کردین تا فردا نمیزارم