عشق همراه با تنفر
عشق همراه با تنفر
p3
گفتم چشمو رفتم کنار یه دفعه نمیدونم چی شد سرم گیج رفت و خماری
ویو تهیونگ
اونقدر عصبی بودم که توصیف کردنی نبود
تا یه جسم کوچیکی بهم برخورد کرد افتاد
تهیونگ :اتتتتت
سریع با نگرانی بقلش کردم بودش اتاق بهداشت
کوک ویو
انقدر نگرا بودم اما چرا چرا باید نگرا یه دختر بشم بردیمش اتاق بهداشت بهش چند دارو اینا تزریق کردن که پرستاره گف
پرستار :یه 1ساعت دیگه بهوش میاد شما برید سر کلاس
تهیونگ:میشه من بمونم
پرستار:تو چه نسبتی باهاش داری که می خوای بمونی
تهیونگ :برادرشم
پرستار :خب از معلمت اجازه بگیر بعد بیا
تهیونگ :ممنون
باهم به سمت کلاس حرکت کردیم از قیافش معلوم بود عصبیه
تهیونگ:همش تقصیر توعه
کوک:به من چه
تهیونگ:اگه تو..
که حرفش با صدای معلم قط شد
علامت معلم:$
$خب خب شما کجا بودید
کوک:اممم
$بدویید بیرون
پرستار:من فرستادنشون چون تو حیاط یکی حالش بدشد اوردنش
معلم : خب پس بشینید
پرستار :ایشو برادر مریضن با اجازتون اونم بیاد
معلم:مشکلی نیست
ویو تهیونگ
.....
ادامشو ساعت 7 منتظر باشینن
p3
گفتم چشمو رفتم کنار یه دفعه نمیدونم چی شد سرم گیج رفت و خماری
ویو تهیونگ
اونقدر عصبی بودم که توصیف کردنی نبود
تا یه جسم کوچیکی بهم برخورد کرد افتاد
تهیونگ :اتتتتت
سریع با نگرانی بقلش کردم بودش اتاق بهداشت
کوک ویو
انقدر نگرا بودم اما چرا چرا باید نگرا یه دختر بشم بردیمش اتاق بهداشت بهش چند دارو اینا تزریق کردن که پرستاره گف
پرستار :یه 1ساعت دیگه بهوش میاد شما برید سر کلاس
تهیونگ:میشه من بمونم
پرستار:تو چه نسبتی باهاش داری که می خوای بمونی
تهیونگ :برادرشم
پرستار :خب از معلمت اجازه بگیر بعد بیا
تهیونگ :ممنون
باهم به سمت کلاس حرکت کردیم از قیافش معلوم بود عصبیه
تهیونگ:همش تقصیر توعه
کوک:به من چه
تهیونگ:اگه تو..
که حرفش با صدای معلم قط شد
علامت معلم:$
$خب خب شما کجا بودید
کوک:اممم
$بدویید بیرون
پرستار:من فرستادنشون چون تو حیاط یکی حالش بدشد اوردنش
معلم : خب پس بشینید
پرستار :ایشو برادر مریضن با اجازتون اونم بیاد
معلم:مشکلی نیست
ویو تهیونگ
.....
ادامشو ساعت 7 منتظر باشینن
۱.۸k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.