تصور 🌙
#تصور 🌙
#درخواستی 🌙
#ادامه پارت 🌙
#پارت دوم🌙
" شما خواهر گئورگی گولسیانی هستین"
داشتیم تمرین میکردیم که صدای گریه و ناله های یکی بگوش میومد فهمیدم گئورگی سریع رفتم ببینم چیشده که دکتر گفت باید بره بیمارستان گئو از درد بیهوش شده بود
ا.ت : گئو حالت خوبه داداشی بلند شو😭😭 (با گریه)
گئورگی: من کجام اینجا کجاست
ا.ت : کل ماجرا رو براش تعریف کردم
دیدم گئورگی زد زیر گریه من نمی تونم داخل بازی فردا باشم دل داریش دادم و رفتم ببینم چیشده
ا.ت: دکتر چیشده
دکتر : متاسفانه ربات پاره کرده تا دوماه باید استراحت کن
ا.ت : ممنونم
گئورگی مرخص کردن رفتیم خونه براش سوپ درست کردم
ا.ت : گئورگی بلند شو سوپ بخور
گئورگی: من سوپ بخورم برو برام یچیزه دیگه درست کن
ا.ت: تو الان حالت خوب نیست اینو بخور فردا برات یه غذا خوشمزه درست میکنم
گئورگی: باشه
گئورگی خوابید منم تلویزیون رو روشن کردم
دیگه خسته شدم رفتم خوابیدم
"بعد از دوماه پای گئورگی خوب شد و داخل بازی ها شرکت داشت "
"پایان"
تا آخرین لحظه هوادارت خواهم بود :))❤️🔥
#گئورگی
#گئورگی_گولسیانی
#درخواستی 🌙
#ادامه پارت 🌙
#پارت دوم🌙
" شما خواهر گئورگی گولسیانی هستین"
داشتیم تمرین میکردیم که صدای گریه و ناله های یکی بگوش میومد فهمیدم گئورگی سریع رفتم ببینم چیشده که دکتر گفت باید بره بیمارستان گئو از درد بیهوش شده بود
ا.ت : گئو حالت خوبه داداشی بلند شو😭😭 (با گریه)
گئورگی: من کجام اینجا کجاست
ا.ت : کل ماجرا رو براش تعریف کردم
دیدم گئورگی زد زیر گریه من نمی تونم داخل بازی فردا باشم دل داریش دادم و رفتم ببینم چیشده
ا.ت: دکتر چیشده
دکتر : متاسفانه ربات پاره کرده تا دوماه باید استراحت کن
ا.ت : ممنونم
گئورگی مرخص کردن رفتیم خونه براش سوپ درست کردم
ا.ت : گئورگی بلند شو سوپ بخور
گئورگی: من سوپ بخورم برو برام یچیزه دیگه درست کن
ا.ت: تو الان حالت خوب نیست اینو بخور فردا برات یه غذا خوشمزه درست میکنم
گئورگی: باشه
گئورگی خوابید منم تلویزیون رو روشن کردم
دیگه خسته شدم رفتم خوابیدم
"بعد از دوماه پای گئورگی خوب شد و داخل بازی ها شرکت داشت "
"پایان"
تا آخرین لحظه هوادارت خواهم بود :))❤️🔥
#گئورگی
#گئورگی_گولسیانی
۴.۲k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.