پارت ۱۲
بعد کوک دست لیسارو گرفت
ایرین: میایماهم با کوک لیسا برکردیم خونه
نانجون: یس بیبی😈
جیمین: خب حالا فقد خودمون ۱۰نفریم
تهیونگ: بچها میدونم این کارم اشتباه ولی من به جنی علاقه دارم
جنی: چییییییی مگههه میشهههه
تهیونگ: ببخشید
جنی: میدونی مسر خوبی هستی چطور باهم قرار بزاریم تا بیشتر همو بشناسیم
تهیونگ: اکی ماهم پس بریم
جنی: بریم
جیمین: هاااا کجاااااا
تهیونگ: خفه شوووووو
جیمین: حالا فقد هشت نفریم
نونا: ج.. جی... مین من.. من ازت خوشم میاد😔
جیمین: چ.. چی اه نکنه نوبت خودم
نونا: ب.. ببخشبد من میرم
شوگا: ای بابا جیمین خیلی بدی
جیمین: اه راست میگی منم ازش خوشم میاد
ویو جیمین
رفتم بدو بدو پیشش صداش زدم و دویدم و بوسیدمش اون منو از خودش کند وقتی روشو برگندوند خیلی چشماش قرمز بود خیلی کریه کرد
نونا: چیشد برو پیش همون رفقات من برای تو کمم
جیمین: من.. منو ببخش من خیلی دوست دارم واقعا
ویو نونا
وقتی اون حرف هارو زد یقشو گرفتم و بوسیدمش بعد بغلش کرد
نونا: واقعا ببخشید من توی این دنیا فقد ترو دوست دارم چون یک مافیا مادرم پدرم داداشم رو جلو چشام کشت
جیمین: چ.. چی من پیداش میکنم مطمائن باش
نونا: نمیخواد خودم سلاخیش کردم🙄
جمین: چیییی 🤣🤣تو
نونا: اره اینم گوشش👂🏼
جینین: هااآآاااااا خدایا تو چقدر باهالی
نونا: یک سوال چرا منو تو هم قدیم
جیمین: خب تو کفش پاشنه بلن پوشیدی
نونا الان در میارم..... اخیش حالا بهتر شد.
تمام
ایرین: میایماهم با کوک لیسا برکردیم خونه
نانجون: یس بیبی😈
جیمین: خب حالا فقد خودمون ۱۰نفریم
تهیونگ: بچها میدونم این کارم اشتباه ولی من به جنی علاقه دارم
جنی: چییییییی مگههه میشهههه
تهیونگ: ببخشید
جنی: میدونی مسر خوبی هستی چطور باهم قرار بزاریم تا بیشتر همو بشناسیم
تهیونگ: اکی ماهم پس بریم
جنی: بریم
جیمین: هاااا کجاااااا
تهیونگ: خفه شوووووو
جیمین: حالا فقد هشت نفریم
نونا: ج.. جی... مین من.. من ازت خوشم میاد😔
جیمین: چ.. چی اه نکنه نوبت خودم
نونا: ب.. ببخشبد من میرم
شوگا: ای بابا جیمین خیلی بدی
جیمین: اه راست میگی منم ازش خوشم میاد
ویو جیمین
رفتم بدو بدو پیشش صداش زدم و دویدم و بوسیدمش اون منو از خودش کند وقتی روشو برگندوند خیلی چشماش قرمز بود خیلی کریه کرد
نونا: چیشد برو پیش همون رفقات من برای تو کمم
جیمین: من.. منو ببخش من خیلی دوست دارم واقعا
ویو نونا
وقتی اون حرف هارو زد یقشو گرفتم و بوسیدمش بعد بغلش کرد
نونا: واقعا ببخشید من توی این دنیا فقد ترو دوست دارم چون یک مافیا مادرم پدرم داداشم رو جلو چشام کشت
جیمین: چ.. چی من پیداش میکنم مطمائن باش
نونا: نمیخواد خودم سلاخیش کردم🙄
جمین: چیییی 🤣🤣تو
نونا: اره اینم گوشش👂🏼
جینین: هااآآاااااا خدایا تو چقدر باهالی
نونا: یک سوال چرا منو تو هم قدیم
جیمین: خب تو کفش پاشنه بلن پوشیدی
نونا الان در میارم..... اخیش حالا بهتر شد.
تمام
۳.۵k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.