عشق ناگهانی
Sudden Luv
part ۱۶🧋🫧
𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢
بورام نودلش رو توی ظرف کشید و رو میز ناهار خوری گذاشت.
.
.
تازه شروع کرده بود به خوردن که بورا با قیافه مظلوم رو به روش نشست.
.
بورام:فکرشم نکن
بورا:بورام جوووونمممم
بورام:نچ..نچ..نچ... به هیچچچچ وجه
بورا:خواهریییی😊
بورام:نوموخوام
بورا:لطفاااااا😊
بورام:هعی زندگی...... جهنم.. بیا *یکم توی درِ ظرف کشید و گذاشت جلوی بورا*.....
بورا:*بوسه فرستادن با دست*بوس بهت نفس
بورام:*لبخند زدن*بخور سرد شد
بورا:*در حال جویدن نودل*خب تو چیکارا کردی امروز؟
بورام:ایش ایش... پسره اومده بود تو همون پاساژی که من میرم.
بورا:*با شیطنت*مطمعنی "تو" نرفته بودی تو پاساژی که اون میره؟؟
بورام:مرض... بیشور
.
.
.
اینم از این پارت🌝⭐
part ۱۶🧋🫧
𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢
بورام نودلش رو توی ظرف کشید و رو میز ناهار خوری گذاشت.
.
.
تازه شروع کرده بود به خوردن که بورا با قیافه مظلوم رو به روش نشست.
.
بورام:فکرشم نکن
بورا:بورام جوووونمممم
بورام:نچ..نچ..نچ... به هیچچچچ وجه
بورا:خواهریییی😊
بورام:نوموخوام
بورا:لطفاااااا😊
بورام:هعی زندگی...... جهنم.. بیا *یکم توی درِ ظرف کشید و گذاشت جلوی بورا*.....
بورا:*بوسه فرستادن با دست*بوس بهت نفس
بورام:*لبخند زدن*بخور سرد شد
بورا:*در حال جویدن نودل*خب تو چیکارا کردی امروز؟
بورام:ایش ایش... پسره اومده بود تو همون پاساژی که من میرم.
بورا:*با شیطنت*مطمعنی "تو" نرفته بودی تو پاساژی که اون میره؟؟
بورام:مرض... بیشور
.
.
.
اینم از این پارت🌝⭐
۱.۰k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.