fake
پارت ۱۰ گذاشتم شب یه پارت دیگه ام میزارم اگه پارت های بیشتری میخواید تو چنل روبیکام میزارم
مینجی: باشه
ا/ت:حالا اینارو ولش کن بریم خونه من سرم گیج میره
مینجی:آره دستتو بده من تا ماشین ببرمت
ا/ت:نمیخواد خودم میتونم بیام
راوی
اونا سوار ماشین شدن و به سمت خونه مینجی حرکت کردن
پرش زمانی به فردا
ویوا/ت
از خواب بیدار شدم دیدم مینجی هنوز خوابه گفتم تا من برم صبحونه درست کنم بیدار میشه
اگه بیدار نشد صداش میکنم رفتم سمت آشپزخونه و صبحونه درست کردم رو میز چیدم و رفتم تا مینجی رو صدا کنم که گوشیم زنگ خورد دیدم داداشمه سوهو
سوهو:سلام خوبی
ا/ت:سلام خوبم تو خوبی چیشده
سوهو:منم خوبم هیچی زنگ زدم ببینم زنده ای یا باید بیایم جنازتو جمع کنیم
ا/ت:خیلی گاوی خیلی خیلی گاوی
سوهو:اینو که میدونم یچیزی بگو که ندونم
ا/ت:خوب باید بهت بگم هنوز زندم احتمالا ظهر بیام خونه
سوهو:باشه مواظب خودت باش
ا/ت:باشه گاو جونم خداحافظ
سوهو:خدافظ
............
تماس تلفنی مادر کوک و کوک
م.ک:سلام پسر خوشگلم خوبی چخبر
کوک:سلام مامانی خوبم تو خوبی هیچ خبر چه خبر میخواست باشه آخه
م.ک:خبر دارم که بابات شرکتشو داده بهت
کوک:اینم خبر داری که گفته کلویی باید بشه منشی شخصیم
م.ک:اونو که خودم بهش گفتم
کوک:مامان من از کلویی خوشم نمیاد
م.ک:حالا اینارو ولش کن زنگ زدم بهت بگم دارم چریونگ و چند ماهی میفرستم پیشت آمریکا
کوک:آخجون خیلی وقته ندیدمش دلم براش تنگ شده راستی از ا/ت خبر داری؟
م.ک:شصت بار بهت گفتم پیش من اسمشو نیار سعی کن فراموشش کنی فهمیدی
کوک:به عنوان کسی که دوستش داری نپرسیدم به عنوان پسر عموش پرسیدم
م.ک:تو گفتیو منم باور کردم
کوک:باشه مواظب خودت باش پرواز چریونگ کیه؟
م.ک:امشب ساعت ۷ احتمال زیاد ساعت ۶نیم ۷ برسه
کوک:اوکیه بای
م.ک:بای
مینجی: باشه
ا/ت:حالا اینارو ولش کن بریم خونه من سرم گیج میره
مینجی:آره دستتو بده من تا ماشین ببرمت
ا/ت:نمیخواد خودم میتونم بیام
راوی
اونا سوار ماشین شدن و به سمت خونه مینجی حرکت کردن
پرش زمانی به فردا
ویوا/ت
از خواب بیدار شدم دیدم مینجی هنوز خوابه گفتم تا من برم صبحونه درست کنم بیدار میشه
اگه بیدار نشد صداش میکنم رفتم سمت آشپزخونه و صبحونه درست کردم رو میز چیدم و رفتم تا مینجی رو صدا کنم که گوشیم زنگ خورد دیدم داداشمه سوهو
سوهو:سلام خوبی
ا/ت:سلام خوبم تو خوبی چیشده
سوهو:منم خوبم هیچی زنگ زدم ببینم زنده ای یا باید بیایم جنازتو جمع کنیم
ا/ت:خیلی گاوی خیلی خیلی گاوی
سوهو:اینو که میدونم یچیزی بگو که ندونم
ا/ت:خوب باید بهت بگم هنوز زندم احتمالا ظهر بیام خونه
سوهو:باشه مواظب خودت باش
ا/ت:باشه گاو جونم خداحافظ
سوهو:خدافظ
............
تماس تلفنی مادر کوک و کوک
م.ک:سلام پسر خوشگلم خوبی چخبر
کوک:سلام مامانی خوبم تو خوبی هیچ خبر چه خبر میخواست باشه آخه
م.ک:خبر دارم که بابات شرکتشو داده بهت
کوک:اینم خبر داری که گفته کلویی باید بشه منشی شخصیم
م.ک:اونو که خودم بهش گفتم
کوک:مامان من از کلویی خوشم نمیاد
م.ک:حالا اینارو ولش کن زنگ زدم بهت بگم دارم چریونگ و چند ماهی میفرستم پیشت آمریکا
کوک:آخجون خیلی وقته ندیدمش دلم براش تنگ شده راستی از ا/ت خبر داری؟
م.ک:شصت بار بهت گفتم پیش من اسمشو نیار سعی کن فراموشش کنی فهمیدی
کوک:به عنوان کسی که دوستش داری نپرسیدم به عنوان پسر عموش پرسیدم
م.ک:تو گفتیو منم باور کردم
کوک:باشه مواظب خودت باش پرواز چریونگ کیه؟
م.ک:امشب ساعت ۷ احتمال زیاد ساعت ۶نیم ۷ برسه
کوک:اوکیه بای
م.ک:بای
۱۱.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.