Part 45
Part 45
ا.ت ویو:
وسایلم رو میدم میخواستم لباسم رو عوض کنم که دیدم جیمین همونجا وایستاده نگاه میکنه
ا.ت:اگه برای شما زحمتی نیست میشه برید بیرون؟
جیمین:حالا که فکرشو میکنم خیلی زحمت بزرگیه برا همینم نمیرم
ا.ت:باشه منم میرم لباسمو توی یکی از این اتاقا عوض میکنم
قبل از اینکه برم سمت در جیمین سریع رفت و در رو قفل کرد
جیمین:دیگه نمیتونی بری(خنده شیطانی)
ا.ت:فکر کردی من تسلیم میشم؟ هه کورخوندی
و رفتم سمت حمام تا لباسام رو عوض کنم که دوید و جلوی حمام وایستاد
جیمین:کجا با این عجله؟
ا.ت:خیلی نامردی(خنده)
جیمین:حالا دیگه تسلیم شدی
بدون اهمیت بهش پشتم رو کردم بهش و لباسم رو در اوردم و یکی دیگه جایگزینش کردم(گذاشتم)
وقتی کارم تموم شد برگشتم سمتش دید با حالت خمار داره نگام میکنه قبل از اینکه کاری بکنه سریع قفل اتاق رو باز کردم و رفتم بیرون قبل از اینکه در رو ببندم دیدم داره میدوعه سمتم که در رو سریع بستم
جیمین: یاااا ا.ت در رو باز کن کاری باهات ندارم
ا.ت:من دیگه گولتو نمیخورم آقای پارک
جیمین:ا.ت اگه در رو باز نکنی بد جور تنبیه میشی(جدی)
ا.ت:جدی میفرمایند؟
جیمین:ا.ت مگه من با تو شوخی دارم؟
ا.ت:بله
جیمین:ا.ت اون روی سگمو بالا نیار
ا.ت:میارم
جیمین:حالا که اینجور شد تنبیت چند برابر شد
ا.ت:عه؟ نه بابا
قبل از اینکه دوباره چیزی بگه دستگیره در رو ول کردم و سریع فرار کردم یه نگاه به پشتم کردم دیدم جیمین در رو باز کرد و افتاد دنبال من
جیمین:اگه من دستم بهت نرسه میدونم چیکار کنم
ا.ت:هیچ کاری از دستت بر نمیاد آقای پارک
جیمین:وقتی گرفتمت یه بلایی سرت میارم که دیگه بهم نگی آقای پارک
دوباره نگاه به پشتم کردم دیدم که...
ادامه دارد
شرط:
نداریم😂❤️
فردا اگه گشادیم نیاد میزارم😂
ا.ت ویو:
وسایلم رو میدم میخواستم لباسم رو عوض کنم که دیدم جیمین همونجا وایستاده نگاه میکنه
ا.ت:اگه برای شما زحمتی نیست میشه برید بیرون؟
جیمین:حالا که فکرشو میکنم خیلی زحمت بزرگیه برا همینم نمیرم
ا.ت:باشه منم میرم لباسمو توی یکی از این اتاقا عوض میکنم
قبل از اینکه برم سمت در جیمین سریع رفت و در رو قفل کرد
جیمین:دیگه نمیتونی بری(خنده شیطانی)
ا.ت:فکر کردی من تسلیم میشم؟ هه کورخوندی
و رفتم سمت حمام تا لباسام رو عوض کنم که دوید و جلوی حمام وایستاد
جیمین:کجا با این عجله؟
ا.ت:خیلی نامردی(خنده)
جیمین:حالا دیگه تسلیم شدی
بدون اهمیت بهش پشتم رو کردم بهش و لباسم رو در اوردم و یکی دیگه جایگزینش کردم(گذاشتم)
وقتی کارم تموم شد برگشتم سمتش دید با حالت خمار داره نگام میکنه قبل از اینکه کاری بکنه سریع قفل اتاق رو باز کردم و رفتم بیرون قبل از اینکه در رو ببندم دیدم داره میدوعه سمتم که در رو سریع بستم
جیمین: یاااا ا.ت در رو باز کن کاری باهات ندارم
ا.ت:من دیگه گولتو نمیخورم آقای پارک
جیمین:ا.ت اگه در رو باز نکنی بد جور تنبیه میشی(جدی)
ا.ت:جدی میفرمایند؟
جیمین:ا.ت مگه من با تو شوخی دارم؟
ا.ت:بله
جیمین:ا.ت اون روی سگمو بالا نیار
ا.ت:میارم
جیمین:حالا که اینجور شد تنبیت چند برابر شد
ا.ت:عه؟ نه بابا
قبل از اینکه دوباره چیزی بگه دستگیره در رو ول کردم و سریع فرار کردم یه نگاه به پشتم کردم دیدم جیمین در رو باز کرد و افتاد دنبال من
جیمین:اگه من دستم بهت نرسه میدونم چیکار کنم
ا.ت:هیچ کاری از دستت بر نمیاد آقای پارک
جیمین:وقتی گرفتمت یه بلایی سرت میارم که دیگه بهم نگی آقای پارک
دوباره نگاه به پشتم کردم دیدم که...
ادامه دارد
شرط:
نداریم😂❤️
فردا اگه گشادیم نیاد میزارم😂
۶.۶k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.