دو پارتی یونگی p²
یونگی دستش رو جلوی صورتش گرفت: نه نه نه واقعا قیافم خوب نیست
ا.ت آروم دست یونگی رو کنار زد: اتفاقا خیلی هم خوبه، بیا از زیبایی هات بگم...
چشمای بادومی کشیده ، ابرو های مرتب، مژه های یه دست و پر، بینی ایی که زیادی به صورتت میاد ، لب های خوش فرم و صورتی رنگ... بازم بگم؟؟
یونگی تمام مدت دستش رو زیر چونش گذاشته بود و با دقت تمام اجزای چهره ا.ت رو آنالیز میکرد
موهای بلند براق مشکی، چشم های به رنگ قهوه ای تیره ، مژه های بلند ، بینی کوچیک و سر بالا، لب های پفکی و قرمز، پوست نرم ، خال های کم رنگی روی پوست صورتش...
همه اینا دلیلی برای تپش قلب یونگی بود
با هر کلمه ای که ا.ت میگفت لبخند کم رنگی روی لبای یونگی نقش میبست که در آخر منجر به یه خنده لثه ایی شد که ا.ت گفت: خنده ات...... قشنگه ، خیلی قشنگ تر از چیزی که فکرش رو می کردم
یونگی با لبخند ادامه داد: قشنگی من، به قشنگی چشمای تو که نمیرسه......
ا.ت! به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟
ا.ت با چشم های متعجب نگاه کرد : اوهوم، دارم ... توچی؟
یونگی دستش رو روی صورت ا.ت گذاشت و جواب داد: نداشتم .... ولی الان دارم ، به خاطر تو
ا.ت دستش رو روی دست یونگی گذاشت و گفت: یونگی شی! نمیفهمم!
یونگی دست ا.ت رو گرفت و با لبخند ادامه داد: خب ... هیچوقت کسی رو نداشتم ، تو .... تو شدی اولین فرد زندگیم، ا.ت پیشم میمونی ؟ لطفا بمون
اینبار ا.ت دستش رو روی صورت یونگی گذاشت و جواب داد: اگه بمونم ، قول میدی همیشه بخندی؟
یونگی تک خنده ایی کرد و گفت: با وجودت اصلا نمیشه نخندید!
end:)))
گایز ....
اگه خوب بود بگین لدفا 🍓🐻
ا.ت آروم دست یونگی رو کنار زد: اتفاقا خیلی هم خوبه، بیا از زیبایی هات بگم...
چشمای بادومی کشیده ، ابرو های مرتب، مژه های یه دست و پر، بینی ایی که زیادی به صورتت میاد ، لب های خوش فرم و صورتی رنگ... بازم بگم؟؟
یونگی تمام مدت دستش رو زیر چونش گذاشته بود و با دقت تمام اجزای چهره ا.ت رو آنالیز میکرد
موهای بلند براق مشکی، چشم های به رنگ قهوه ای تیره ، مژه های بلند ، بینی کوچیک و سر بالا، لب های پفکی و قرمز، پوست نرم ، خال های کم رنگی روی پوست صورتش...
همه اینا دلیلی برای تپش قلب یونگی بود
با هر کلمه ای که ا.ت میگفت لبخند کم رنگی روی لبای یونگی نقش میبست که در آخر منجر به یه خنده لثه ایی شد که ا.ت گفت: خنده ات...... قشنگه ، خیلی قشنگ تر از چیزی که فکرش رو می کردم
یونگی با لبخند ادامه داد: قشنگی من، به قشنگی چشمای تو که نمیرسه......
ا.ت! به عشق در نگاه اول اعتقاد داری؟
ا.ت با چشم های متعجب نگاه کرد : اوهوم، دارم ... توچی؟
یونگی دستش رو روی صورت ا.ت گذاشت و جواب داد: نداشتم .... ولی الان دارم ، به خاطر تو
ا.ت دستش رو روی دست یونگی گذاشت و گفت: یونگی شی! نمیفهمم!
یونگی دست ا.ت رو گرفت و با لبخند ادامه داد: خب ... هیچوقت کسی رو نداشتم ، تو .... تو شدی اولین فرد زندگیم، ا.ت پیشم میمونی ؟ لطفا بمون
اینبار ا.ت دستش رو روی صورت یونگی گذاشت و جواب داد: اگه بمونم ، قول میدی همیشه بخندی؟
یونگی تک خنده ایی کرد و گفت: با وجودت اصلا نمیشه نخندید!
end:)))
گایز ....
اگه خوب بود بگین لدفا 🍓🐻
۱۲.۹k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.