(پارت۲۵)
خدامیدونه چه خوابی دیده بوده خداکنه در باره من....البته اگه درباره من نبود زنگ نمیزد ولی حداقل خداکنه خواب خوبی دیده باشه.
ا/ت با دوستش سوجین قرار گذاشته بود تا باهم برن به یه مغازه لوازم کیپاپ بخرن.
الان ساعت ۵ بعد از ظهر بود و ا/ت جلوی خونه منتظر سوجین بود.
سوجین از خونه اومد بیرون،اونها سوار تاکسی شدن چونکه تقریبا دور بود.
وقتی رسیدن سوجین دیگه نمیتونست صبر کنه و سریع وارد مغازه شد و رفت سراغ آلبوم ها.
ا/ت هم داشت به آلبوم ها نگاه میکرد و میخواست یکی از اونها رو بخره که یادش افتاد....
ا/ت:خب فکر نمیکنم که اینها برای من باشن....
سوجین:چرا اونهارو نمیخری؟؟(سوجین نمیدونه که ا/ت اعضا رو باهم دیده و شماره تلفن جونگ کوک و امضاهاشون رو داره)
ا/ت:ام....چونکه فکر میکنم پول کافی برای خریدشون ندارم...من میرم اون طرف مغازه رو ببینم.
ا/ت چندتا خودکار و دوتا دفترچه و یدونه عروسک کوکی برداشته بود تا اونها رو بخره
داشت توی مغازه قدم میزد که یکدفعه گوشیش زنگ خورد اما نمیدونست کیه و وقتی گوشیش رو نگاه کرد شماره ناشناس بود پس جواب نداد اما بعد از پنج دقیقه دوباره گوشیش زنگ خورد و همون شماره ناشناس بود ا/ت جواب نداد تا بره خونه و مطمئن بشه.
بعد از تموم شدن خریدشون برگشتن به خونه و ساعت ۸شب دوباره اون شماره ناشناس زنگ زد ا/ت گوشی رو داد به پدرش تا جواب بده وقتی جواب داد........
ا/ت با دوستش سوجین قرار گذاشته بود تا باهم برن به یه مغازه لوازم کیپاپ بخرن.
الان ساعت ۵ بعد از ظهر بود و ا/ت جلوی خونه منتظر سوجین بود.
سوجین از خونه اومد بیرون،اونها سوار تاکسی شدن چونکه تقریبا دور بود.
وقتی رسیدن سوجین دیگه نمیتونست صبر کنه و سریع وارد مغازه شد و رفت سراغ آلبوم ها.
ا/ت هم داشت به آلبوم ها نگاه میکرد و میخواست یکی از اونها رو بخره که یادش افتاد....
ا/ت:خب فکر نمیکنم که اینها برای من باشن....
سوجین:چرا اونهارو نمیخری؟؟(سوجین نمیدونه که ا/ت اعضا رو باهم دیده و شماره تلفن جونگ کوک و امضاهاشون رو داره)
ا/ت:ام....چونکه فکر میکنم پول کافی برای خریدشون ندارم...من میرم اون طرف مغازه رو ببینم.
ا/ت چندتا خودکار و دوتا دفترچه و یدونه عروسک کوکی برداشته بود تا اونها رو بخره
داشت توی مغازه قدم میزد که یکدفعه گوشیش زنگ خورد اما نمیدونست کیه و وقتی گوشیش رو نگاه کرد شماره ناشناس بود پس جواب نداد اما بعد از پنج دقیقه دوباره گوشیش زنگ خورد و همون شماره ناشناس بود ا/ت جواب نداد تا بره خونه و مطمئن بشه.
بعد از تموم شدن خریدشون برگشتن به خونه و ساعت ۸شب دوباره اون شماره ناشناس زنگ زد ا/ت گوشی رو داد به پدرش تا جواب بده وقتی جواب داد........
۹.۲k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.