اصلا به حرف هاش گوش نمی دادم و داشتم همش با خودم دعوا میک
اصلا به حرف هاش گوش نمیدادم و داشتم همش با خودم دعوا میکردم که چرا اینقدر سوتی میدم
ادرین=خانم مرینت
ادرین=خانم مرینت
این دفعه داد زد=خانم مرینت
که باز هم مثل همیشه در فکر به سر میبردم و نشنیدم که صدام کرد
من=کر شدم
ادرین=فکر کنم کر هستید چون سه بار صداتون کردم و شما نشنیدین
من=کارت چیه؟
ادرین=با این بالا و این مبحث رو توضیح بدین
خاک تو سرت مرینت حالا چی میخوای بگی
یه نگاه کردم به لایلا که یکاری بکنه
و اونم فقط میخندید خدا بگم چکارش کنه
بلند شدم و رفتم و از اونجایی که یه بار این صفحه ها رو نگاه کردم و میدونستم دربارهی قلب هست پس هرچی که به ذهنم رسید گفتم
من=داخل قلب خون هست، قلب مثل یه تلمپه هست که همش داره خون رو داخل بدن به جریان میندازه
ادرین=اینو که یه بچه هم میدونه شما بگید که چرا قلب درد میگیه
آخه به تو چه که چرا قلب درد میگیره من به این آخه چی بگم
من=خب...
دیدم لایلا داره با لب داره یه چیز هایی میگه فهمیدم چی گفت پس هرچی که اون میگفت رو گفتم=وقتی آدم عاشق میشه و شکست عشقی میخوره قلب آدم درد میگره چون عشقش رو از دست داده
یه دفعه کلاس رفت رو هوا
مرینت یه کلاس 2 ساعته هست لطفا خودتو بدون سوتی نجات بده
یه فوش به اون لایلا دادم که اون چیز ها رو گفت و منم تکرار کردم
لایلا همونجوری داشت میخندید که من از همون جا یه خط و ونشون کشیدم براش
ادرین که بزور جلوی خنده اش رو میگرفت=بفرمایید بشینید
من هم برای اینکه دیگه سوتی ندم دویدم که برم بشینم
و با پا کبوندم تو پای لایلا
کلاس بدون سوتی گذشت و من بعد از اینکه همه رفتن بیرون رفتم که لایلا رو بکشم
ادرین=خانم مرینت
ادرین=خانم مرینت
این دفعه داد زد=خانم مرینت
که باز هم مثل همیشه در فکر به سر میبردم و نشنیدم که صدام کرد
من=کر شدم
ادرین=فکر کنم کر هستید چون سه بار صداتون کردم و شما نشنیدین
من=کارت چیه؟
ادرین=با این بالا و این مبحث رو توضیح بدین
خاک تو سرت مرینت حالا چی میخوای بگی
یه نگاه کردم به لایلا که یکاری بکنه
و اونم فقط میخندید خدا بگم چکارش کنه
بلند شدم و رفتم و از اونجایی که یه بار این صفحه ها رو نگاه کردم و میدونستم دربارهی قلب هست پس هرچی که به ذهنم رسید گفتم
من=داخل قلب خون هست، قلب مثل یه تلمپه هست که همش داره خون رو داخل بدن به جریان میندازه
ادرین=اینو که یه بچه هم میدونه شما بگید که چرا قلب درد میگیه
آخه به تو چه که چرا قلب درد میگیره من به این آخه چی بگم
من=خب...
دیدم لایلا داره با لب داره یه چیز هایی میگه فهمیدم چی گفت پس هرچی که اون میگفت رو گفتم=وقتی آدم عاشق میشه و شکست عشقی میخوره قلب آدم درد میگره چون عشقش رو از دست داده
یه دفعه کلاس رفت رو هوا
مرینت یه کلاس 2 ساعته هست لطفا خودتو بدون سوتی نجات بده
یه فوش به اون لایلا دادم که اون چیز ها رو گفت و منم تکرار کردم
لایلا همونجوری داشت میخندید که من از همون جا یه خط و ونشون کشیدم براش
ادرین که بزور جلوی خنده اش رو میگرفت=بفرمایید بشینید
من هم برای اینکه دیگه سوتی ندم دویدم که برم بشینم
و با پا کبوندم تو پای لایلا
کلاس بدون سوتی گذشت و من بعد از اینکه همه رفتن بیرون رفتم که لایلا رو بکشم
۱۳.۷k
۰۲ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.