بیبی بوی کوچولوی من فصل ۲ پارت ۵
یهو بوسیدمش اولش تعجب کرد چون همیشه اون شروع میکرد خودمم تعجب کردم چرا بوسیدمش خواستم برم عقب که نگهم داشت....
بعد از ۱۰ مین بخاطر تنگی نفس جدا شدیم
*(نفس زدن)چاگی مرسی
*(خجالت)
*ایگووو بیبی بوی خجالتیم(تک خنده)
*یااا یونگیااا قرار بود اینجوری صدام نکنیی
*ببخشید
*اشکال نداره
ویو یونگی:
دستشو گرفتم و رسیدیم خونه
*ایی خسته شدم...بیا اینجا ببینم
*من؟!
*به جز تو کسی اینجا هست؟!
*نه
*خب پس چی میگی
اومد نزدیکم نشوندمش رو پام سرمو کردم تو گردنش
*ی..یونگی چیکار میکنی؟!
*بزار بوت کنم دلم برای بوی خوبت تنگ شده
*(خجالت)
ویو جیمین:
.
.
.
تو مهمونی براتون نوشتم!یاد بگیرید
شرایط:
فالو:۱
لایک:۵
کامنت:۴۰
بعد از ۱۰ مین بخاطر تنگی نفس جدا شدیم
*(نفس زدن)چاگی مرسی
*(خجالت)
*ایگووو بیبی بوی خجالتیم(تک خنده)
*یااا یونگیااا قرار بود اینجوری صدام نکنیی
*ببخشید
*اشکال نداره
ویو یونگی:
دستشو گرفتم و رسیدیم خونه
*ایی خسته شدم...بیا اینجا ببینم
*من؟!
*به جز تو کسی اینجا هست؟!
*نه
*خب پس چی میگی
اومد نزدیکم نشوندمش رو پام سرمو کردم تو گردنش
*ی..یونگی چیکار میکنی؟!
*بزار بوت کنم دلم برای بوی خوبت تنگ شده
*(خجالت)
ویو جیمین:
.
.
.
تو مهمونی براتون نوشتم!یاد بگیرید
شرایط:
فالو:۱
لایک:۵
کامنت:۴۰
۸.۸k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.