پارت (2)
پارت (2)
لونا: سلام
هایون : واقعا میخای بری سئول؟؟
لونا: اره
هایون : اونجا تنهایی کسی نیس
لونا: برام مهم نیس شاید تو مدرسه جدید ی فرندی پیدا کنم
هایون : دلم برات تنگ میشه
لونا: من بیشتر مامان بابام گفتن هر ماه برمیگردیم که شما رو ببینم
مدیر : ساکت(داد)
همه ساکت شدن*
مدیر : امروز معلم ندارین
هایون : لونا بیا بریم بریم بیرون بیشتر وقت بگذرونیم
لونا : اوکی
(داشتم راه میرفتم خوردم به ی پسری )
نامو : هی مگه کوری
لونا: تو به من خوردی(بلند)
نامو: تو حق نداری سرم داد بزنی
لونا : مگه کی هستی (هولش داد)
ویو لونا
خواستم برم منو از موهام کشید
و یه مشت زد تو صورتم افتادم هایون رف به مدیر بگه
من بلند شدم و چندتا مشت زدم تو صورتش
مدیر : هی کیم لونا داری چکار میکنی (داد)
لونا : خودش اول زد تو صورتم
مدیر : شما دوتا با من بیاین
زنگ زدن به بابای لونا که بیاد دنبال دخترش
و براش توضیح دادن
ب.لونا: چرا اینکارو کردی دخترم
لونا: خودش بی دلیل زد تو صورتم (عصبی)
ب.لونا: اشکال نداره اروم باش از فردا میری یه مدرسه دیگه
لونا: اونجا شاید بدتر باشن
ب.لونا: شایدم بهتر پیاده شو رسیدیم
م.لونا: چی شده دخترم
لونا: هیچی با قلدر مدرسه دعوا کردم
م.لونا : بهت اسیب که نزد
لونا: نه من میرم تو اتاقم
پرش زمان به فردا صبح*
ب.لونا: دخترم آماده ای ؟
لونا: اره الان میام
ب.لونا: زود دیر شده
لونا: اومدم بریم
لونا: سلام
هایون : واقعا میخای بری سئول؟؟
لونا: اره
هایون : اونجا تنهایی کسی نیس
لونا: برام مهم نیس شاید تو مدرسه جدید ی فرندی پیدا کنم
هایون : دلم برات تنگ میشه
لونا: من بیشتر مامان بابام گفتن هر ماه برمیگردیم که شما رو ببینم
مدیر : ساکت(داد)
همه ساکت شدن*
مدیر : امروز معلم ندارین
هایون : لونا بیا بریم بریم بیرون بیشتر وقت بگذرونیم
لونا : اوکی
(داشتم راه میرفتم خوردم به ی پسری )
نامو : هی مگه کوری
لونا: تو به من خوردی(بلند)
نامو: تو حق نداری سرم داد بزنی
لونا : مگه کی هستی (هولش داد)
ویو لونا
خواستم برم منو از موهام کشید
و یه مشت زد تو صورتم افتادم هایون رف به مدیر بگه
من بلند شدم و چندتا مشت زدم تو صورتش
مدیر : هی کیم لونا داری چکار میکنی (داد)
لونا : خودش اول زد تو صورتم
مدیر : شما دوتا با من بیاین
زنگ زدن به بابای لونا که بیاد دنبال دخترش
و براش توضیح دادن
ب.لونا: چرا اینکارو کردی دخترم
لونا: خودش بی دلیل زد تو صورتم (عصبی)
ب.لونا: اشکال نداره اروم باش از فردا میری یه مدرسه دیگه
لونا: اونجا شاید بدتر باشن
ب.لونا: شایدم بهتر پیاده شو رسیدیم
م.لونا: چی شده دخترم
لونا: هیچی با قلدر مدرسه دعوا کردم
م.لونا : بهت اسیب که نزد
لونا: نه من میرم تو اتاقم
پرش زمان به فردا صبح*
ب.لونا: دخترم آماده ای ؟
لونا: اره الان میام
ب.لونا: زود دیر شده
لونا: اومدم بریم
۱.۲k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.