کوروش بزرگ قسمت (۱)
کوروش بزرگ قسمت (۱)
دیدگاه های دانشمندان تاریخ دان و تاریخ نویسان در مورد کوروش بزرگ :
داندامایف
داندامایف میگوید کوروش محبوبترین شاه پارس و بنیانگذار یک امپراطوری جهانی بود.به نظر میرسد کوروش به سنت و ادیان سرزمینهای فتح شده احترام میگذاشت. پارسیها او را پدر، روحانیان بابل او را برگزیده مردوک، یهودیها او را مسیح فرستاده شده از جانب یهوه و یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش میدانستند. گزنفون در کورشنامه او را حکمرانی آرمانی و ایدهآل توصیف میکند.
فرای
ریچارد فرای میگوید: «کوروش نه تنها فاتح و مدبر بزرگی است بلکه او در ذهن مردمان پارس همچون رموس و رمولوس در روم و موسی در نزد اسرائیلیها است.»
گیرشمن
رومن گیرشمن درباره کوروش میگوید:«از میان پادشاهان عده محدودی هستند که پس از خود شهرت و نام نیک مانند کوروش باقی گذاشتهاند. کوروش سردار بزرگ و پیشوای مردم بود. بخت نیز با او یاری میکرد. وی سخی و نیکخواه بود، و اندیشهٔ آن نداشت که مملکتهای فتح شده را به اتخاذ روشی واحد ملزم نماید، بلکه این خرمندی را داشت که موسسات هر یک از حکومتهایی که به تاج و تخت خود ضمیمه میکرد، لایتغیر باقی گذارد. او هر جا که رفت، خدایان مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد. همواره خود را جانشین قانونی حکمرانان بومی معرفی مینمود. اسکندر نخستین کسی نبود که این سیاست را اتخاذ کرد، بلکه او فقط از سرمشق کوروش تقلید نمود و بدین وسیله مورد تحسین رعایای جدید گردید. نسیمی جدید بر سراسر جهان وزیدن گرفت، شهرها از قربانیها و قتلهای به ناحق نجات بخشید، حریق شهرهای غارت شده را خاموش نمود و اقوام را از اسارت و بردگی آزاد کرد». «کوروش بیش از هر فرد دیگر متوجه بود که «جهان باستان، شهرهای متمدن و قبایل وحشی، از قوای داخلی که میکوشید همه را در یک جامعهٔ انسانی مستهلک سازد، بزحمت اطاعت میکنند، ما هرگز نمیبینیم که کورش، مانند رومیان، ملت رقیب خود را با خویش متحد کند و نخست با او مانند ملتی همشأن رفتار نماید و سپس در زمان ضعف وی، او را تابع و مطیع کند و بدو ظلم و ستم روا دارد». «ایرانیان کوروش را «پدر» و یونانیان - که وی مملکتهایشان را تسخیر کردن بود - او را «سرور» و «قانونگذار» مینامیدند و یهودیان این پادشاه را بمنزله «مسیح پرودگار» محسوب میداشتند. با آنکه روح جنگجوی وی هرگز - حتی پس از سالها جنگ و پیروزی - سست نشد، همواره نسبت به دشمن مغلوب بلند نظر بود، و بدو دست دوستی دراز میکرد.»
راوینسون
جرج راوینسون، استاد تاریخ شرق باستان میگوید:«منش و خوی کوروش بدانگونه که یونانیها به ما نشان می داهند، نماینده ستوده ترین پادشاهان باستانی خاورزمین است: کوشا و نیرومند و دلاور، در زیرکیهای جنگی زبردست و دارند همه ویژگیهای یک سپهبد پیروزمند، مردمانش را با رفتاری دوستانه و خودمانی قدائی خود میکرد، لیکن از پذیرفتن درخواستهایی که به زیانشان در آن نهفته بود، دریغ میورزید.
گبینو
گبینو گفته است: «او هیچگاه نظیر خود را در این عالم نداشته است... ، این یک مسیح بود، مردی که درباره اش تقدیر مقرر داشته بود باید برتر از دیگران باشد.
افراد عادی
شیرین عبادی در مورد کوروش بزرگ اینچنین میگوید:«من ایرانی هستم، نواده کوروش بزرگ. امپراطوری که در ۲۵۰۰ سال پیش در اوج قدرت که تمایل ندارد بر کسانی که به حاکمیت او رضا نمیدادند، حکمرانی کند و او قول داد که دین و ایمان کسی را به زور تغییر ندهد و آزادی را برای همه تضمین کرد. شخصیت کوروش بزرگ یکی از مهمترین اسنادی است که باید در تاریخ حقوق بشر آموخته شود
منابع کلاسیک
ایستکولیوس
ایستکولیوس کوروش را چنین میستاید:«کوروش قهرمان بختیار، چون به قدرت رسید، میان اقوام برادر صلح برقرار کرد و سپس لودیا و فروگیا را مسخر خود ساخت و بر نیروی سراسرایونی تسلط یافت. آسمان با او سر کین نداشت چون فرزانه بود»
عهد عتیق
در این کتاب آمدهاست: «خداوند میگوید... دربارهٔ کوروش... که او شبان من است و تمامی مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید...(اشعیاء نبی، باب۴۴، فقره ۲۸). خداوند به مسیح خویش، یعنی کوروش،... که دست راست او را گرفتم تا بحضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازهها دیگر بسته نشوند- چنین میگوید: من پیش روی تو خواهم خرامید، و جایهای ناهموار را هموار خواهم ساخت، و گنجهای ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من یهوه - که تو را به اسمت خواندهام - خدای اسرائیل، میباشم، به خاطر بنده خود یعقوب وبرگزیده خویش اسرائیل، هنگامی که مرا نشناختی، ترا به اسمت خواندم، و ملقب ساختم. من یهوه هستم، و دیگری نیست و غیر از من خدائی نیست - هنگامی که مرا نشناختی - تا
دیدگاه های دانشمندان تاریخ دان و تاریخ نویسان در مورد کوروش بزرگ :
داندامایف
داندامایف میگوید کوروش محبوبترین شاه پارس و بنیانگذار یک امپراطوری جهانی بود.به نظر میرسد کوروش به سنت و ادیان سرزمینهای فتح شده احترام میگذاشت. پارسیها او را پدر، روحانیان بابل او را برگزیده مردوک، یهودیها او را مسیح فرستاده شده از جانب یهوه و یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش میدانستند. گزنفون در کورشنامه او را حکمرانی آرمانی و ایدهآل توصیف میکند.
فرای
ریچارد فرای میگوید: «کوروش نه تنها فاتح و مدبر بزرگی است بلکه او در ذهن مردمان پارس همچون رموس و رمولوس در روم و موسی در نزد اسرائیلیها است.»
گیرشمن
رومن گیرشمن درباره کوروش میگوید:«از میان پادشاهان عده محدودی هستند که پس از خود شهرت و نام نیک مانند کوروش باقی گذاشتهاند. کوروش سردار بزرگ و پیشوای مردم بود. بخت نیز با او یاری میکرد. وی سخی و نیکخواه بود، و اندیشهٔ آن نداشت که مملکتهای فتح شده را به اتخاذ روشی واحد ملزم نماید، بلکه این خرمندی را داشت که موسسات هر یک از حکومتهایی که به تاج و تخت خود ضمیمه میکرد، لایتغیر باقی گذارد. او هر جا که رفت، خدایان مذاهب مختلف را به رسمیت شناخت و تصدیق کرد. همواره خود را جانشین قانونی حکمرانان بومی معرفی مینمود. اسکندر نخستین کسی نبود که این سیاست را اتخاذ کرد، بلکه او فقط از سرمشق کوروش تقلید نمود و بدین وسیله مورد تحسین رعایای جدید گردید. نسیمی جدید بر سراسر جهان وزیدن گرفت، شهرها از قربانیها و قتلهای به ناحق نجات بخشید، حریق شهرهای غارت شده را خاموش نمود و اقوام را از اسارت و بردگی آزاد کرد». «کوروش بیش از هر فرد دیگر متوجه بود که «جهان باستان، شهرهای متمدن و قبایل وحشی، از قوای داخلی که میکوشید همه را در یک جامعهٔ انسانی مستهلک سازد، بزحمت اطاعت میکنند، ما هرگز نمیبینیم که کورش، مانند رومیان، ملت رقیب خود را با خویش متحد کند و نخست با او مانند ملتی همشأن رفتار نماید و سپس در زمان ضعف وی، او را تابع و مطیع کند و بدو ظلم و ستم روا دارد». «ایرانیان کوروش را «پدر» و یونانیان - که وی مملکتهایشان را تسخیر کردن بود - او را «سرور» و «قانونگذار» مینامیدند و یهودیان این پادشاه را بمنزله «مسیح پرودگار» محسوب میداشتند. با آنکه روح جنگجوی وی هرگز - حتی پس از سالها جنگ و پیروزی - سست نشد، همواره نسبت به دشمن مغلوب بلند نظر بود، و بدو دست دوستی دراز میکرد.»
راوینسون
جرج راوینسون، استاد تاریخ شرق باستان میگوید:«منش و خوی کوروش بدانگونه که یونانیها به ما نشان می داهند، نماینده ستوده ترین پادشاهان باستانی خاورزمین است: کوشا و نیرومند و دلاور، در زیرکیهای جنگی زبردست و دارند همه ویژگیهای یک سپهبد پیروزمند، مردمانش را با رفتاری دوستانه و خودمانی قدائی خود میکرد، لیکن از پذیرفتن درخواستهایی که به زیانشان در آن نهفته بود، دریغ میورزید.
گبینو
گبینو گفته است: «او هیچگاه نظیر خود را در این عالم نداشته است... ، این یک مسیح بود، مردی که درباره اش تقدیر مقرر داشته بود باید برتر از دیگران باشد.
افراد عادی
شیرین عبادی در مورد کوروش بزرگ اینچنین میگوید:«من ایرانی هستم، نواده کوروش بزرگ. امپراطوری که در ۲۵۰۰ سال پیش در اوج قدرت که تمایل ندارد بر کسانی که به حاکمیت او رضا نمیدادند، حکمرانی کند و او قول داد که دین و ایمان کسی را به زور تغییر ندهد و آزادی را برای همه تضمین کرد. شخصیت کوروش بزرگ یکی از مهمترین اسنادی است که باید در تاریخ حقوق بشر آموخته شود
منابع کلاسیک
ایستکولیوس
ایستکولیوس کوروش را چنین میستاید:«کوروش قهرمان بختیار، چون به قدرت رسید، میان اقوام برادر صلح برقرار کرد و سپس لودیا و فروگیا را مسخر خود ساخت و بر نیروی سراسرایونی تسلط یافت. آسمان با او سر کین نداشت چون فرزانه بود»
عهد عتیق
در این کتاب آمدهاست: «خداوند میگوید... دربارهٔ کوروش... که او شبان من است و تمامی مسرت مرا به اتمام خواهد رسانید...(اشعیاء نبی، باب۴۴، فقره ۲۸). خداوند به مسیح خویش، یعنی کوروش،... که دست راست او را گرفتم تا بحضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازهها دیگر بسته نشوند- چنین میگوید: من پیش روی تو خواهم خرامید، و جایهای ناهموار را هموار خواهم ساخت، و گنجهای ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من یهوه - که تو را به اسمت خواندهام - خدای اسرائیل، میباشم، به خاطر بنده خود یعقوب وبرگزیده خویش اسرائیل، هنگامی که مرا نشناختی، ترا به اسمت خواندم، و ملقب ساختم. من یهوه هستم، و دیگری نیست و غیر از من خدائی نیست - هنگامی که مرا نشناختی - تا
۸.۸k
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.