روزها رفتند و من دیگر

روزها رفتند و من دیگر ،
خود نمیدانم کدامینم
آن من سرسخت مغرورم
یا من مغلوب دیرینم ؟
بگذرم گر از سر پیمان ،
میکشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید ،
عاقبت روزی به دیدارم

#(فروغ_فرخزاد)
دیدگاه ها (۵)

#داستان_شب_یلدای_آقای_همسایه..خیلی وقت بود پست طنزنذاشته بود...

همیشه برای “ماندن ” دلیل هست …و برای “رفتن” بهانه.همیشه برای...

ازرفتن پاییزغصه نخور...زمستان برای دلتنگها..فصل زیباتریست..ب...

دل دیونم از تو تنها نشونم از تویه عکس یادگاری که خودتم نداری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط