فیک تهیونگ (آخرین دیدار) p32
نشستم رو صندلی قهوه رو برداشتم و خوردم که جکس گفت
جکس. راستش این روزا سرمون خیلی شلوغه کلی بیمار داریم که باید عمل جراحی بشن و ما واقعا خیلی خسته میشیم
آنتونی. جکس یادته اون مریضی که از دستش دادیم
جکس. آره
بعد روشو به سمت من برگردوند
جکس. یارو حالش اصلا روبه راه نبود اگه عمل نمیشد فوق فوقش دو سه روز زنده بود بردیمش اتاق عمل، عملش موفقیت آمیز نبود و فوت کرد بعدش خانوادش پای دادگاه و اینا رو وسط کشیدن که دکترشون از عمد بیمار مارو کشته
آنتونی. پزشک معالج هم کایلی بود
جکس. کایلی بیچاره تا دو سه هفته تو دادگاه موند تا آخرش همه چیز به ضرر خانواده بیمار تموم شد
آنتونی. بعدشم قرار شد ک تا دو ماه کایلی هیچ عمل جراحی انجام نده
جکس. الانم که کایلی فقط یه پزشک معمولی تو کلینیک هست
ا/ت. واو عجب آدم هایی پیدا میشن متاسفام براشون
ا/ت. راستی کایلی چطوره
جکس. اصلا حالش خوب نیست
ا/ت. چرا
جکس. تو این ماجرا ها که کایلی رو به عنوان قاتل بیمارش معرفی کردن با همسرش حسابی دعوا کرد بعدشم همسرش گفت:«من دیگه با یه قاتل کاری ندارم حق هم نداری نزدیک بچه هام بشی»
ا/ت. اوه چه بد
آنتونی. از همون اولش لیاقت دختری مثل کایلی رو نداشت
جکس. دقیقا
تا چند دقیقه سکوت سنگینی بینمون بود که با زنگ خودن گوشی من این سکوت شکست
ا/ت. آقا داماده
جکس. اوووووو
ا/ت. من برم بیرون با اجازه
انتونی. آره حتما برو یهو دیدی آبروتو بردیم
تک خنده ای کردم و رفتم
جکس. راستش این روزا سرمون خیلی شلوغه کلی بیمار داریم که باید عمل جراحی بشن و ما واقعا خیلی خسته میشیم
آنتونی. جکس یادته اون مریضی که از دستش دادیم
جکس. آره
بعد روشو به سمت من برگردوند
جکس. یارو حالش اصلا روبه راه نبود اگه عمل نمیشد فوق فوقش دو سه روز زنده بود بردیمش اتاق عمل، عملش موفقیت آمیز نبود و فوت کرد بعدش خانوادش پای دادگاه و اینا رو وسط کشیدن که دکترشون از عمد بیمار مارو کشته
آنتونی. پزشک معالج هم کایلی بود
جکس. کایلی بیچاره تا دو سه هفته تو دادگاه موند تا آخرش همه چیز به ضرر خانواده بیمار تموم شد
آنتونی. بعدشم قرار شد ک تا دو ماه کایلی هیچ عمل جراحی انجام نده
جکس. الانم که کایلی فقط یه پزشک معمولی تو کلینیک هست
ا/ت. واو عجب آدم هایی پیدا میشن متاسفام براشون
ا/ت. راستی کایلی چطوره
جکس. اصلا حالش خوب نیست
ا/ت. چرا
جکس. تو این ماجرا ها که کایلی رو به عنوان قاتل بیمارش معرفی کردن با همسرش حسابی دعوا کرد بعدشم همسرش گفت:«من دیگه با یه قاتل کاری ندارم حق هم نداری نزدیک بچه هام بشی»
ا/ت. اوه چه بد
آنتونی. از همون اولش لیاقت دختری مثل کایلی رو نداشت
جکس. دقیقا
تا چند دقیقه سکوت سنگینی بینمون بود که با زنگ خودن گوشی من این سکوت شکست
ا/ت. آقا داماده
جکس. اوووووو
ا/ت. من برم بیرون با اجازه
انتونی. آره حتما برو یهو دیدی آبروتو بردیم
تک خنده ای کردم و رفتم
۵.۷k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.