خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p¹³
مچ دستمو کشید و و منو نشوند روی پاهاش اولش باهاش مقاومت میکردم اما وقتی دیدم فایده نداره بیخیال شدم و آروم نشستم
با اون دستای بزرگش بهش آروم آروم غذا میداد و هر از گاهی رون پامو لمس میکرد
که یهو چیز سفتی رو زیر پام حس کردمو پاشدم
+:ههههه چیکار میکنی
–:( پوزخند)ترسیدی؟نترس چاگی تا وقتی اون توله تو شکمته هیچ کاری نمیکنم
خب.. غذامونو خوردیم بریم بالا؟
+:ب..بریم
باهم رفتیم بالا که کوک لباساشو در آورد
+:هی چیکار میکنی
–:من عادت دارم بدون لباس بخوابم بعدشم تو که همشو دیدی از چی خجالت میکشی ؟
+:....
آروم کنار تخت دراز کشیدم و چشمامو بستم .کوکم خوابید روی تخت
چند دقیقه که گذشت......
ادامه دارد....
p¹³
مچ دستمو کشید و و منو نشوند روی پاهاش اولش باهاش مقاومت میکردم اما وقتی دیدم فایده نداره بیخیال شدم و آروم نشستم
با اون دستای بزرگش بهش آروم آروم غذا میداد و هر از گاهی رون پامو لمس میکرد
که یهو چیز سفتی رو زیر پام حس کردمو پاشدم
+:ههههه چیکار میکنی
–:( پوزخند)ترسیدی؟نترس چاگی تا وقتی اون توله تو شکمته هیچ کاری نمیکنم
خب.. غذامونو خوردیم بریم بالا؟
+:ب..بریم
باهم رفتیم بالا که کوک لباساشو در آورد
+:هی چیکار میکنی
–:من عادت دارم بدون لباس بخوابم بعدشم تو که همشو دیدی از چی خجالت میکشی ؟
+:....
آروم کنار تخت دراز کشیدم و چشمامو بستم .کوکم خوابید روی تخت
چند دقیقه که گذشت......
ادامه دارد....
۴.۰k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.