پسرعموی مغرورم
پسرعموی مغرورم
Part10
+اممم خ..
_اره فضولین دلمون خواست
÷میدونستم
_زهرمار منم لوت بدم
÷چی چیو
_اینکه عاشق آن...
÷زهرمارمولک بگیر کوکی من....درحال ناز کردن جونگ کوک
&بزار ببینم میخواد چی بگه بگو جونگ کوک
_خب تهیونگ عاشقته
&چی؟!
÷اره
ادمین:
آنا دست تهیونگ و میگیره میبرتش تو اتاق
&جونگ کوک راست میگفت؟
÷خب راستش ااااااره(داد از اون دادا نها)
&منم
÷چی توهم؟
&خره منم دوست دارم
÷واقا
&اوهوم
بعد تهیونگ لبه آنا رو بوس میکنه
_داداش دختر مردم و توهون اتاق نکنی(داد)
+راست میگه(داد)
(دوماه بعد)
آت ویو
من و جونگ کوک الان دوماهه باهمیم ولی هنوز به مامان بابای من نگفتییم مامان بابای جونگ کوک میدونن ولی التماسشون کردیم که به مامان بابای من هیچی نگن و اوناهم قبول کردن به کوکی زنگ زدم و گفتم بیاد اینجا تا به مامان باباهامون بگیم راستی جونگی و نامی هم رلن و چند روز دیگه عروسیشونه.
داشتم تو اتاقم توی اینستا میچرخیدم که
_سلام بیبی گرامی
+سلام ددی گرامی....میره بغلش
_هی دیروز چرا نیومدی سرقرار
+آخه حال آنا به لطف دوست عزیزت بدبود
_چرا؟
+بخاطر همون چیزدیگه چیز
_اها بیبی منو تو فقط اول رابطمون دوبار بیشتر نداشتیم
+کوکی مگه ما زن و شوهریم
_بالاخره میشیم که هرروز هرساعت هردقیقه هرثانیه به فاکت بدم(یاد آهنگش افتادم گفتم بنویسم😂)
+هه منم میذارم بیا👍🏻
_بیشعور کاری نکن همینجا به فاکت بد.....
م.ات:ها!آت جونگ کوک پسرم؟
+مامان!
_زنعمو!
پ.ات:ببینم شماباهمید؟
_+اره
پ.ات م.ات😳😳
+خب میخواستیم امروز بگیم
پ.ات:من کاری باهاشون ندارم
م.ات:هم من هم بابات کاری باهاتون نداریم فقط کوک پسرم بیا سریع تر این گوره خرو بگیر ببر اصلا میخوای الان ببر
+مامان😳
_به روی چشم😏(پوزخند)
(سه ماه بعد)
آت ویو
جونگی و نامی و آنا و تهیونگ ازدواج کردن امروزم عروسی منو کوکه
&وای آت چقدر خوشگل شدی
٪بخدا که با فرشته اشتباهت گرفتم
+مرسی شماهم خیلی خوشگل شدید
٪ات نامجون پیام داده میگه که توراهن
+خوبه
چند مین بعد
&فکرکنم اومدن
_بهبه خانمم چقدر خوشگل شدی
+توهم خیلی جذاب شدی آقایی
تو ماشین
_عشقم قراره امشب۱۰۱راند بریم آماده باش
+من همیشه آمادم
_عه اینطوریاست
+بله اینطوریاست
پنج ماه بعد
آت ویو
نمیدونم چرا یه هفته هی کوکی باهام خیلی سرد شده خیلی حس بدی دارم احساس میکنم منو فقط برای نیاز جنسیس میخواد منم تصمیم گرفتم مدل خودش رفتار کنم
خب بچه ها الان براتون سواله که چرا آنقدر تند تند میزدم ۳ماه بعدو اینا بخاطر اینکه داستان قراره خیلی باحال بشه والبته شمارو زجر بده😈
Part10
+اممم خ..
_اره فضولین دلمون خواست
÷میدونستم
_زهرمار منم لوت بدم
÷چی چیو
_اینکه عاشق آن...
÷زهرمارمولک بگیر کوکی من....درحال ناز کردن جونگ کوک
&بزار ببینم میخواد چی بگه بگو جونگ کوک
_خب تهیونگ عاشقته
&چی؟!
÷اره
ادمین:
آنا دست تهیونگ و میگیره میبرتش تو اتاق
&جونگ کوک راست میگفت؟
÷خب راستش ااااااره(داد از اون دادا نها)
&منم
÷چی توهم؟
&خره منم دوست دارم
÷واقا
&اوهوم
بعد تهیونگ لبه آنا رو بوس میکنه
_داداش دختر مردم و توهون اتاق نکنی(داد)
+راست میگه(داد)
(دوماه بعد)
آت ویو
من و جونگ کوک الان دوماهه باهمیم ولی هنوز به مامان بابای من نگفتییم مامان بابای جونگ کوک میدونن ولی التماسشون کردیم که به مامان بابای من هیچی نگن و اوناهم قبول کردن به کوکی زنگ زدم و گفتم بیاد اینجا تا به مامان باباهامون بگیم راستی جونگی و نامی هم رلن و چند روز دیگه عروسیشونه.
داشتم تو اتاقم توی اینستا میچرخیدم که
_سلام بیبی گرامی
+سلام ددی گرامی....میره بغلش
_هی دیروز چرا نیومدی سرقرار
+آخه حال آنا به لطف دوست عزیزت بدبود
_چرا؟
+بخاطر همون چیزدیگه چیز
_اها بیبی منو تو فقط اول رابطمون دوبار بیشتر نداشتیم
+کوکی مگه ما زن و شوهریم
_بالاخره میشیم که هرروز هرساعت هردقیقه هرثانیه به فاکت بدم(یاد آهنگش افتادم گفتم بنویسم😂)
+هه منم میذارم بیا👍🏻
_بیشعور کاری نکن همینجا به فاکت بد.....
م.ات:ها!آت جونگ کوک پسرم؟
+مامان!
_زنعمو!
پ.ات:ببینم شماباهمید؟
_+اره
پ.ات م.ات😳😳
+خب میخواستیم امروز بگیم
پ.ات:من کاری باهاشون ندارم
م.ات:هم من هم بابات کاری باهاتون نداریم فقط کوک پسرم بیا سریع تر این گوره خرو بگیر ببر اصلا میخوای الان ببر
+مامان😳
_به روی چشم😏(پوزخند)
(سه ماه بعد)
آت ویو
جونگی و نامی و آنا و تهیونگ ازدواج کردن امروزم عروسی منو کوکه
&وای آت چقدر خوشگل شدی
٪بخدا که با فرشته اشتباهت گرفتم
+مرسی شماهم خیلی خوشگل شدید
٪ات نامجون پیام داده میگه که توراهن
+خوبه
چند مین بعد
&فکرکنم اومدن
_بهبه خانمم چقدر خوشگل شدی
+توهم خیلی جذاب شدی آقایی
تو ماشین
_عشقم قراره امشب۱۰۱راند بریم آماده باش
+من همیشه آمادم
_عه اینطوریاست
+بله اینطوریاست
پنج ماه بعد
آت ویو
نمیدونم چرا یه هفته هی کوکی باهام خیلی سرد شده خیلی حس بدی دارم احساس میکنم منو فقط برای نیاز جنسیس میخواد منم تصمیم گرفتم مدل خودش رفتار کنم
خب بچه ها الان براتون سواله که چرا آنقدر تند تند میزدم ۳ماه بعدو اینا بخاطر اینکه داستان قراره خیلی باحال بشه والبته شمارو زجر بده😈
۹۷۰
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.