تک پارتی(وقتی بچه دار نمیشدی و.......)
(این تک پارتی بخاطر داشتن دو ورژن به صورت تک پارتی کوتاه نوشته میشه )
#تک_پارتی
#لینو
#استری_کیدز
_ اماده ای عزیزم ؟
سرتو آروم تکون دادی که لینو لبخندی زد و آروم با دستش تقی به در سفید رنگ زد
با باز شدن در توسط مادرش سعی کردی لبخندی بزنی ولی اون جواب لبخند تورو فقط با یک نگاه جدی و خشمگین داد.
و بعد به لینو نگاه کرد و لبخندی بهش زد
÷ بیا تو پسرم
لینو که متوجه ی رفتار مادرش شده بود.....دستتو گرفت و به مادرش لبخندی زد و وارد خونه شدین.
به سمت مبل کنار خونه رفتی و روش نشستی....لینو بعد از اینکه دید تو جات راحته به سمت دستشویی رفت و کتش رو پیشت گذاشت.
همینطوری توی خودت بودی که با صدایی که از طرف مادر لینو شنیدی،سرتو بالا آوردی و بهش نگاه کردی
÷ با چه رویی اومدی اینجا ؟
تعجب کرده بودی که ادامه داد
÷ اصلاً با چه رویی تونستی هنوز با پسر من زیر یک سقف زندگی کنی؟
بغضت گرفته بود....درسته تو نمیتونستی باردار بشی ولی اون هم حق اینکه اینطوری سرت داد بکشه رو نداشت
+ م.... متاسفم
پوزخندی زد
÷ از خونم گمشو بیرون......فهمید.......
_ بس کن
با شنیدن صدای لینو هم خودت و هم مادر لینو سریع به سمت صدا سر چرخونیدن که با قیافه ی عصبی و جدی لینو رو به رو شدین
+م....مینهویا
لینو نگاهشو به تو داد و اومد طرفت و دستات رو گرفت
_ بلد شو ا.ت......نمیخوام بزارم حتی یک ثانیه دیگه هم توی این جهنمی بمونی
و بدون اینکه به مادرش نگاه بکنه کتش رو برداشت و همینطور که دست های تورو توی دستش گرفته بود ، راهی بیرون شد
#تک_پارتی
#لینو
#استری_کیدز
_ اماده ای عزیزم ؟
سرتو آروم تکون دادی که لینو لبخندی زد و آروم با دستش تقی به در سفید رنگ زد
با باز شدن در توسط مادرش سعی کردی لبخندی بزنی ولی اون جواب لبخند تورو فقط با یک نگاه جدی و خشمگین داد.
و بعد به لینو نگاه کرد و لبخندی بهش زد
÷ بیا تو پسرم
لینو که متوجه ی رفتار مادرش شده بود.....دستتو گرفت و به مادرش لبخندی زد و وارد خونه شدین.
به سمت مبل کنار خونه رفتی و روش نشستی....لینو بعد از اینکه دید تو جات راحته به سمت دستشویی رفت و کتش رو پیشت گذاشت.
همینطوری توی خودت بودی که با صدایی که از طرف مادر لینو شنیدی،سرتو بالا آوردی و بهش نگاه کردی
÷ با چه رویی اومدی اینجا ؟
تعجب کرده بودی که ادامه داد
÷ اصلاً با چه رویی تونستی هنوز با پسر من زیر یک سقف زندگی کنی؟
بغضت گرفته بود....درسته تو نمیتونستی باردار بشی ولی اون هم حق اینکه اینطوری سرت داد بکشه رو نداشت
+ م.... متاسفم
پوزخندی زد
÷ از خونم گمشو بیرون......فهمید.......
_ بس کن
با شنیدن صدای لینو هم خودت و هم مادر لینو سریع به سمت صدا سر چرخونیدن که با قیافه ی عصبی و جدی لینو رو به رو شدین
+م....مینهویا
لینو نگاهشو به تو داد و اومد طرفت و دستات رو گرفت
_ بلد شو ا.ت......نمیخوام بزارم حتی یک ثانیه دیگه هم توی این جهنمی بمونی
و بدون اینکه به مادرش نگاه بکنه کتش رو برداشت و همینطور که دست های تورو توی دستش گرفته بود ، راهی بیرون شد
۲۵.۴k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.