-ترسناک؟توفوق العاده ای- ⁶
-ترسناک؟توفوقالعادهای- ⁶
اتویو
بعداز اینکه یونگ رفت اتاق من رفتم از اشپزخونه یه چاقو برداشتم و به سمت اتاق رفتم
یونگ رویه تخت خوابیده بود
اروم به سمتش رفتم و با چند ضربه بهش کارشو تموم کردم..
جنازهی کثافتشو برداشتم انداختم توی دسشویی..توی دستش چاقو گذاشتم که انگار خودکشی کرده
باید دنبال پول بگردم..هرچی زودتر باید از اینجا برم
کل خونه رو زیر و رو کردم..هیچی پیدا نکردم..آیشش
همینطوری که میگشتم یه صندوقچه نظرمو جلب کرد
درشو باز کردم..واییی چقد پوللل پشمامم
خوب پولمم جور شد..
سمت حموم رفتم تا دوش بگیرم
"³⁰مینبعد"
اخیش سبک شدم
خوب الان چی بپوشم؟ ببینم این لباس داره؟(چقد پرویی توووو)
یه لباس پیدا کردم..زیاد گشاد نیس خوبه..
کل پولارو ریختم توی یه کیف..لباسو پوشیدم..سوییچ ماشینم برداشتم و رفتم سمت ماشین
خوبب اول کجا برم؟ اها برم یه گوشی بگیرم
بعدشم برم لباس بگیرم..بعدشم یه خونه..و غذا(خیلی پوله زیاد بودد)
"بعدازانجامهمهکارا"
اخیش..چقد خوبه ادم تو خونه خودش باشه..
الان هم کار دارم..هم خونه..هم غذا..و..روانیم نیستم
اینکه بقیه بفهمن من روانی نیستم خیلی خوبه(اره ارواح عمت روانی نیستی)
ببینی الان دکتره چیبود..اها جئون..اون داره چیکار میکنه؟ داره دنبالم میگرده؟ یا به چپشم؟ حتما به چپشم وگرنه تا الان پیدام کرده بود
جونگکوکویو
رفتم داخل اتاقی که ات بود..وا پس کجاست؟ از یکی از پرستارا پرسیدم
کوک ـ میگم ات کجاست؟
پرستار ـ ایشون رفتن
کوک ـ چییی؟؟؟ کجا رفت چرا گذاشتین بره؟
پرستار ـ متاسفم..خواستم جلوشو بگیرم اما..
کوک ـ اما چی؟
پرستار ـ تهدیدم..کرد
ــ
میخونین روح نباشین یه لایک کنین کامنت بزارین🐸😐
اتویو
بعداز اینکه یونگ رفت اتاق من رفتم از اشپزخونه یه چاقو برداشتم و به سمت اتاق رفتم
یونگ رویه تخت خوابیده بود
اروم به سمتش رفتم و با چند ضربه بهش کارشو تموم کردم..
جنازهی کثافتشو برداشتم انداختم توی دسشویی..توی دستش چاقو گذاشتم که انگار خودکشی کرده
باید دنبال پول بگردم..هرچی زودتر باید از اینجا برم
کل خونه رو زیر و رو کردم..هیچی پیدا نکردم..آیشش
همینطوری که میگشتم یه صندوقچه نظرمو جلب کرد
درشو باز کردم..واییی چقد پوللل پشمامم
خوب پولمم جور شد..
سمت حموم رفتم تا دوش بگیرم
"³⁰مینبعد"
اخیش سبک شدم
خوب الان چی بپوشم؟ ببینم این لباس داره؟(چقد پرویی توووو)
یه لباس پیدا کردم..زیاد گشاد نیس خوبه..
کل پولارو ریختم توی یه کیف..لباسو پوشیدم..سوییچ ماشینم برداشتم و رفتم سمت ماشین
خوبب اول کجا برم؟ اها برم یه گوشی بگیرم
بعدشم برم لباس بگیرم..بعدشم یه خونه..و غذا(خیلی پوله زیاد بودد)
"بعدازانجامهمهکارا"
اخیش..چقد خوبه ادم تو خونه خودش باشه..
الان هم کار دارم..هم خونه..هم غذا..و..روانیم نیستم
اینکه بقیه بفهمن من روانی نیستم خیلی خوبه(اره ارواح عمت روانی نیستی)
ببینی الان دکتره چیبود..اها جئون..اون داره چیکار میکنه؟ داره دنبالم میگرده؟ یا به چپشم؟ حتما به چپشم وگرنه تا الان پیدام کرده بود
جونگکوکویو
رفتم داخل اتاقی که ات بود..وا پس کجاست؟ از یکی از پرستارا پرسیدم
کوک ـ میگم ات کجاست؟
پرستار ـ ایشون رفتن
کوک ـ چییی؟؟؟ کجا رفت چرا گذاشتین بره؟
پرستار ـ متاسفم..خواستم جلوشو بگیرم اما..
کوک ـ اما چی؟
پرستار ـ تهدیدم..کرد
ــ
میخونین روح نباشین یه لایک کنین کامنت بزارین🐸😐
۱.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.