Part57
Part57
کوک ویو
خیلی اعصبانی شدم رفتم بار انقدر مشروب خوردم که نمیتونستم خودم برم ولی با هزار بدبختی رسیدم خونه درو باز کردم رفتم تو دیدم ات نشسته زمین د گریه میکنه برآید استایل بغلش کردم و بردمش بالا انداختمش رو تخت و روش خیمه زدم
ات:کوک چیکار میکنی
ات ویو
چشای کوک آبی شده بود واقعا نمیدونم چیکار کنم خیمه زد روم همه لباسامو درآورد یاد اتفاق تو استخر افتادم
کوک ویو
لباسای اتو درآوردم و فقط میبوسیدمش و بعد کیس وارک میزاشتم اومدم پایین و فقط لیس میزدم نمیخواستم پردشون بزنم برکسش کردم پاهاشو ۱۸۰ باز کردم از پشت کردم توش خیلی اندام خوبی داشت ات یک جیغایی میزد که حس کردم پرده گوشمپاره شد ولی من اهمیتی نمیدم تلمبه های محکمی میزدم و کلی اسپنک زدم به دقیقا ۳۰ داشتم تلمبه میزدم تا خواستم خالی کنم توش درآوردم و کردم تو دهنش و خالی کردم و اونم چون میدونستم اگه بریزتش بیرون خیلی عصبی میشم قورتش داد
ات ویو
باورم نمیشه الا به من تجاوز کرد وبه پشت برگردوندم و از پشت کرد
کوک ویو
وقتی کارم تموم شد تازه به خودم اومدم دیدم چیکار کردم یعنی دیگه فرشته کوچولوم به من اعتماد نداره
کوک:کوچولوم میشه منو ببخشی من کارام اصلا دست خودم نبود لطفا منو ببخش تروخدا اعتمادتر به من از دست نده
ات:کوک برو اونور حالم خوب نیست(گریه)
کوک:کوچولو لطفا(بغض)
ات:برو اونور(گریه)
کوک:بزار کمکت کنم
بغلش کردم بردمش حموم رفتم تو وان اتم گزاشتم رو پام ات فقط گریه میکرد و اصلا حال نداشت همین صوری تو بغلم بود
کوک:ات لطفا من اصلا کارام دست خودم نبود لطفا منو ببخش
ات:................
از حموم در اودیم لباس پوشیدم لباسای اتم پوشیدم گزاشتمشرو تخت که ته اومد
کوک ویو
خیلی اعصبانی شدم رفتم بار انقدر مشروب خوردم که نمیتونستم خودم برم ولی با هزار بدبختی رسیدم خونه درو باز کردم رفتم تو دیدم ات نشسته زمین د گریه میکنه برآید استایل بغلش کردم و بردمش بالا انداختمش رو تخت و روش خیمه زدم
ات:کوک چیکار میکنی
ات ویو
چشای کوک آبی شده بود واقعا نمیدونم چیکار کنم خیمه زد روم همه لباسامو درآورد یاد اتفاق تو استخر افتادم
کوک ویو
لباسای اتو درآوردم و فقط میبوسیدمش و بعد کیس وارک میزاشتم اومدم پایین و فقط لیس میزدم نمیخواستم پردشون بزنم برکسش کردم پاهاشو ۱۸۰ باز کردم از پشت کردم توش خیلی اندام خوبی داشت ات یک جیغایی میزد که حس کردم پرده گوشمپاره شد ولی من اهمیتی نمیدم تلمبه های محکمی میزدم و کلی اسپنک زدم به دقیقا ۳۰ داشتم تلمبه میزدم تا خواستم خالی کنم توش درآوردم و کردم تو دهنش و خالی کردم و اونم چون میدونستم اگه بریزتش بیرون خیلی عصبی میشم قورتش داد
ات ویو
باورم نمیشه الا به من تجاوز کرد وبه پشت برگردوندم و از پشت کرد
کوک ویو
وقتی کارم تموم شد تازه به خودم اومدم دیدم چیکار کردم یعنی دیگه فرشته کوچولوم به من اعتماد نداره
کوک:کوچولوم میشه منو ببخشی من کارام اصلا دست خودم نبود لطفا منو ببخش تروخدا اعتمادتر به من از دست نده
ات:کوک برو اونور حالم خوب نیست(گریه)
کوک:کوچولو لطفا(بغض)
ات:برو اونور(گریه)
کوک:بزار کمکت کنم
بغلش کردم بردمش حموم رفتم تو وان اتم گزاشتم رو پام ات فقط گریه میکرد و اصلا حال نداشت همین صوری تو بغلم بود
کوک:ات لطفا من اصلا کارام دست خودم نبود لطفا منو ببخش
ات:................
از حموم در اودیم لباس پوشیدم لباسای اتم پوشیدم گزاشتمشرو تخت که ته اومد
۴.۹k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.