خانواده ی کیم
پارت ۴
تهیونگ:پسر قشنگت ی…..
+پسر قشنگت منو برد بیرون بستی خوردیم
م.ت:چی؟مگه تو درس نداری هااا(اعصبانی)
تهیونگ:مادر کوک یه جوری ا/ت رو زد که پاش شکست
ب.ت :چی ،چطور توانستید روی دخترم دست بلند کنی من با دخترم از اینا میریم تا کسی دیگه بهش آسیب نزنه
م.ت:برو بفرما ،ولی من پسرامو نمیدم
ب.ت:میریم دادگاه اونجا خودشون تصمیم میگیرند
+چی نه بابا،لطفا تمومش کنید من بدون برادرام هیچم
کوک:هیچ که هستی ولی چه با من چه بی من
+من خیلی دوستت داشتم چرا با من اینکارو میکنی هاا(با گریه و داد)
کوک:چون تو باعث تمام بد بدبختی های مایی ،اینو بفهم (با داد)
«ا/ت ویو»
وقتی اینو گفت قلبم آتیش گرفت،دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم
+ به خاطر تو من دیگه نمیتونم برقصم لعنتی بخاطر تو
کوک:چ….چی
+اره بخاطر تو تو منو زدی دکتر گفت دیگه نمیتونم برقصم به خاطر تو من از ارزو هام دست کشیدم
کوک:نه….من تورو خیلی محکم نزدم
+زدی خیلی محکم هم زدی
رفتم توی اتاق لباس پوشیدم رفتم بیرون خونه ی عمه یونی (علامت عمه ع.ت)
+سلام عمه ی خوشگلم
ع.ت:سلام به روی ماهت
+ مینسا کجاست ؟
ع.ت:بالا
+باشه ،من میرم بالا
ع.ت:باشه عزیزم
رفتم داخل در زدم
+مینسا،مینسا،؟
مینسا : بله؟
+منم ا/ت
مینسا:عه تویی بیا تو،چیزی شده؟
+ اره ،امروز با کوک دعوا کردم کوک زد با مشت زد به پام دکتر گفت دیگه نمیتونم برقصم ( با بغض)
مینسا:اخی خوشگلم ،ناراحت نباش من درستش میکنم
+چطوری؟
مینسا:……..
شرایط :
۴لایک
۷کامنت
تهیونگ:پسر قشنگت ی…..
+پسر قشنگت منو برد بیرون بستی خوردیم
م.ت:چی؟مگه تو درس نداری هااا(اعصبانی)
تهیونگ:مادر کوک یه جوری ا/ت رو زد که پاش شکست
ب.ت :چی ،چطور توانستید روی دخترم دست بلند کنی من با دخترم از اینا میریم تا کسی دیگه بهش آسیب نزنه
م.ت:برو بفرما ،ولی من پسرامو نمیدم
ب.ت:میریم دادگاه اونجا خودشون تصمیم میگیرند
+چی نه بابا،لطفا تمومش کنید من بدون برادرام هیچم
کوک:هیچ که هستی ولی چه با من چه بی من
+من خیلی دوستت داشتم چرا با من اینکارو میکنی هاا(با گریه و داد)
کوک:چون تو باعث تمام بد بدبختی های مایی ،اینو بفهم (با داد)
«ا/ت ویو»
وقتی اینو گفت قلبم آتیش گرفت،دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم
+ به خاطر تو من دیگه نمیتونم برقصم لعنتی بخاطر تو
کوک:چ….چی
+اره بخاطر تو تو منو زدی دکتر گفت دیگه نمیتونم برقصم به خاطر تو من از ارزو هام دست کشیدم
کوک:نه….من تورو خیلی محکم نزدم
+زدی خیلی محکم هم زدی
رفتم توی اتاق لباس پوشیدم رفتم بیرون خونه ی عمه یونی (علامت عمه ع.ت)
+سلام عمه ی خوشگلم
ع.ت:سلام به روی ماهت
+ مینسا کجاست ؟
ع.ت:بالا
+باشه ،من میرم بالا
ع.ت:باشه عزیزم
رفتم داخل در زدم
+مینسا،مینسا،؟
مینسا : بله؟
+منم ا/ت
مینسا:عه تویی بیا تو،چیزی شده؟
+ اره ،امروز با کوک دعوا کردم کوک زد با مشت زد به پام دکتر گفت دیگه نمیتونم برقصم ( با بغض)
مینسا:اخی خوشگلم ،ناراحت نباش من درستش میکنم
+چطوری؟
مینسا:……..
شرایط :
۴لایک
۷کامنت
۵.۲k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.