پارت ۱۳
«قضاوت نکن» "don't judge"
____________________________
«رزی»
- خودت حسش نمیکنی؟
الستور- نه.
- عجیبه.
دستشو میگیرم ، اون دستش که زخم نیست.
دستکششو درمیارم.
دستشم داغه...
- دستتم که داغه الستور..پس طبیعیه که حس نکنی داغی.
الستور- سوال اینجاس که ..چرا؟
- نمیدونم شاید سرما خوردی.
الستور- احتمالا ، تقریبا چند روز پیش نیفتی مریض بود مراقبش بودم،فکنم ازش گرفتم و الان ری اکشن نشون داده.
تعجب میکنم.
- اوه شت.. خب مث اینکه باید ازت مراقبت کنم نه؟
-صدام ترکیبی از ذوق و حس مسعولیته-
الستور- اذیت میشی..
- نه بابا ، اتفاقا خوشحال میشم. اینم بعلاوه زخم دستت میشه،اونقدرا هم سخت نیست.
الستور- عام..
- به هرحال ما دوستیم دیگه؟ و به عنوان یه دوست نزدیک وظیفمه الستور.
الستور-عاو.. باز خوبه حداقل برای تو مهمم.
چه؟
هردو سکوت میکنیم.
تعجب کردم.
ینی منظورش اینع که.. بقیه تو هتل بهش اهمیت نمیدن؟ من فکر میکردم الستورم الان عضوی از خانوادشون حساب میشه و براشون مهمه..
- هوم..
دستمو میزارم رو شونش.
-هی..هرکسی هم نباشه من کنارتم.
الستور لبخند زورکی با بغض میزنه و نگام میکنه.
- عام.. میخوای درباره چیزی که اذیتت میکنه. حرف بزنی؟
الستور- چیزی اذیتم نمیکنه.
- هوف.. کاملا مشخصه که میکنه.
روشو درحالی که رو به پایین گرفته سریع میگیره بالا و سمت من بر میگردونه.
الستور- خب من یه سوال دارم.
-هوم؟..
الستور-اگه مشخصه چرا بقیه نمیبیننش؟!
- منظورت چیه..
الستور- بیخیالش رزی.
- هر طور راحتی..
الستور- بعضی وقتا فکر میکنم زنده یا مردم برا هیچکس فرقی نداره.
- هی اینطوری نگو.. معلومه که فرق داره..
نیشخند میزنه.
الستور- هه، آره از یه لحاظ آره،خوشحال میشن اگه بمیرم.
پا میشه و میره سمت میز کنسول که اتفاقی یه چاقو روشه.
- وای نه نه نه ..
مث جت پا میشم و میرم دنبالش.
دستشو میگیرم و میکشم عقب.
- نه الستور..این کارو نکن..
الستور روشو سمت من برمیگردونه.
الستور- چرا؟!
- لطفاً..
بغض میکنم.
الستور- خب..یه دلیل منطقی بیار!
- بخاطر من الستور.. گریه*
مکث.
- باور کن منم بجز تو هیچ کسو ندارم.. اگه تو نباشی حضور من اینجا به چه دردی میخوره..؟
الستور که دستش رو چاقوعه.
دستشو از روش برمیداره و خیلی آروم و با مکث بغلم میکنه.
الستور- خیل خب..اوکی نمیکنم..
- مطمئن..؟
الستور- اوهوم..
سرشو به نشونه آره تکون میده.
لبنخد ملایم میزنم و ...
_______________________________
پایان پارت ۱۳
این پارت کوتاه بود میدونم🤌🏻
پارت ۱۴؟
____________________________
«رزی»
- خودت حسش نمیکنی؟
الستور- نه.
- عجیبه.
دستشو میگیرم ، اون دستش که زخم نیست.
دستکششو درمیارم.
دستشم داغه...
- دستتم که داغه الستور..پس طبیعیه که حس نکنی داغی.
الستور- سوال اینجاس که ..چرا؟
- نمیدونم شاید سرما خوردی.
الستور- احتمالا ، تقریبا چند روز پیش نیفتی مریض بود مراقبش بودم،فکنم ازش گرفتم و الان ری اکشن نشون داده.
تعجب میکنم.
- اوه شت.. خب مث اینکه باید ازت مراقبت کنم نه؟
-صدام ترکیبی از ذوق و حس مسعولیته-
الستور- اذیت میشی..
- نه بابا ، اتفاقا خوشحال میشم. اینم بعلاوه زخم دستت میشه،اونقدرا هم سخت نیست.
الستور- عام..
- به هرحال ما دوستیم دیگه؟ و به عنوان یه دوست نزدیک وظیفمه الستور.
الستور-عاو.. باز خوبه حداقل برای تو مهمم.
چه؟
هردو سکوت میکنیم.
تعجب کردم.
ینی منظورش اینع که.. بقیه تو هتل بهش اهمیت نمیدن؟ من فکر میکردم الستورم الان عضوی از خانوادشون حساب میشه و براشون مهمه..
- هوم..
دستمو میزارم رو شونش.
-هی..هرکسی هم نباشه من کنارتم.
الستور لبخند زورکی با بغض میزنه و نگام میکنه.
- عام.. میخوای درباره چیزی که اذیتت میکنه. حرف بزنی؟
الستور- چیزی اذیتم نمیکنه.
- هوف.. کاملا مشخصه که میکنه.
روشو درحالی که رو به پایین گرفته سریع میگیره بالا و سمت من بر میگردونه.
الستور- خب من یه سوال دارم.
-هوم؟..
الستور-اگه مشخصه چرا بقیه نمیبیننش؟!
- منظورت چیه..
الستور- بیخیالش رزی.
- هر طور راحتی..
الستور- بعضی وقتا فکر میکنم زنده یا مردم برا هیچکس فرقی نداره.
- هی اینطوری نگو.. معلومه که فرق داره..
نیشخند میزنه.
الستور- هه، آره از یه لحاظ آره،خوشحال میشن اگه بمیرم.
پا میشه و میره سمت میز کنسول که اتفاقی یه چاقو روشه.
- وای نه نه نه ..
مث جت پا میشم و میرم دنبالش.
دستشو میگیرم و میکشم عقب.
- نه الستور..این کارو نکن..
الستور روشو سمت من برمیگردونه.
الستور- چرا؟!
- لطفاً..
بغض میکنم.
الستور- خب..یه دلیل منطقی بیار!
- بخاطر من الستور.. گریه*
مکث.
- باور کن منم بجز تو هیچ کسو ندارم.. اگه تو نباشی حضور من اینجا به چه دردی میخوره..؟
الستور که دستش رو چاقوعه.
دستشو از روش برمیداره و خیلی آروم و با مکث بغلم میکنه.
الستور- خیل خب..اوکی نمیکنم..
- مطمئن..؟
الستور- اوهوم..
سرشو به نشونه آره تکون میده.
لبنخد ملایم میزنم و ...
_______________________________
پایان پارت ۱۳
این پارت کوتاه بود میدونم🤌🏻
پارت ۱۴؟
۵.۷k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.