دو چهره p1
ویوی ا.ت
هایی من ا.تم جانگ ا.ت عضو گروه blak cat تقریبا میشه گفت که گروهمون با گروه بی تی اس رقابت میکنهعضو گروه یعنی دوستام یونا رزی لیسا جنی جیسو ۲۵ سالم چند روز دیگه میرم تو ۲۶ یونا هم ۲۹ بقیه هم سن خودشون رو دارن امروز برای جشن ایدل ها (راستش اسمشو نمیدونم) میخواستم بریم رفتم حموم یه ۴۵ دقیقه تو حمام بودم اومدم بیرون یه آرایش ملایم کردم و یه لباس نه زیاد باز از لباسهای باز خوشم نمیاد پوشیدم و با بچه ها سوار ون شدیم و راه افتادیم
ویوی جیمین
هایی من پارک جیمینم ۲۸ سالمه عضو گروه bts همیین طور رتبه دوم بزرگ ترین مافیا همیشه سیع کردیم با بچه ها رطبه اول رو پیدا کنیم خب بگذریم امروز جشن داریم رفتم حموم یه لباس جاذاب پوشیدم سوار ون شدیم و راه افتادیم
ویوی ا.ت
رسیدیم به مهمونی خدمه میزمون رو نشون دادن و نشستیم بعد چند ساعت میخواستم برم دست شویی رفتم و از دست شویی اومدم بیرون داشتم میرفتم سمت میز که پام پیچ خورد و افتادم از ترس چشمامو بستم ولی احساس کردم رو هوا معلقم چشمام رو باز کردم دیدم پارک جیمین شی منو گرفته که ..........
ویوی جیمین
رسیدیم به مهمونی رفتیم سر جامون نشستیم تلفنم زنگ خورد رفتم بیرون جواب دادم داشتم میومدم که یه خانم پاش پیچ خوردو من گرفتمش وقتی که دستشو از رو صورتش برداشت دیدم جانگ ا.ت شی بلند شدو تشکر کرد و رفت از نزدیک چقدر جذابه و کیوت وایی جیمین چی داری میگی نه یه مافیا نباید عاشق بشه و رفتم پیش بچه ها و شام خوردیم و رفتیم سمت خوابگاه امشب باید با مافیای رتبه اول ملاقات کنیم و قراره دست به یکی کنیم.
ویوی ا.ت
خب حالا وقت معرفی شغل دوستامه
رزی:هکر لیسا:جنگنده جیسو:راننده ی حرفه ای یونا:تک تیر انداز جنی:دست راستم ا.ت:رییس و قاتل
شرطا:
۵لایک❣️
کامنت💌
فردا پارت بعد
بایی لیدی/مستر
هایی من ا.تم جانگ ا.ت عضو گروه blak cat تقریبا میشه گفت که گروهمون با گروه بی تی اس رقابت میکنهعضو گروه یعنی دوستام یونا رزی لیسا جنی جیسو ۲۵ سالم چند روز دیگه میرم تو ۲۶ یونا هم ۲۹ بقیه هم سن خودشون رو دارن امروز برای جشن ایدل ها (راستش اسمشو نمیدونم) میخواستم بریم رفتم حموم یه ۴۵ دقیقه تو حمام بودم اومدم بیرون یه آرایش ملایم کردم و یه لباس نه زیاد باز از لباسهای باز خوشم نمیاد پوشیدم و با بچه ها سوار ون شدیم و راه افتادیم
ویوی جیمین
هایی من پارک جیمینم ۲۸ سالمه عضو گروه bts همیین طور رتبه دوم بزرگ ترین مافیا همیشه سیع کردیم با بچه ها رطبه اول رو پیدا کنیم خب بگذریم امروز جشن داریم رفتم حموم یه لباس جاذاب پوشیدم سوار ون شدیم و راه افتادیم
ویوی ا.ت
رسیدیم به مهمونی خدمه میزمون رو نشون دادن و نشستیم بعد چند ساعت میخواستم برم دست شویی رفتم و از دست شویی اومدم بیرون داشتم میرفتم سمت میز که پام پیچ خورد و افتادم از ترس چشمامو بستم ولی احساس کردم رو هوا معلقم چشمام رو باز کردم دیدم پارک جیمین شی منو گرفته که ..........
ویوی جیمین
رسیدیم به مهمونی رفتیم سر جامون نشستیم تلفنم زنگ خورد رفتم بیرون جواب دادم داشتم میومدم که یه خانم پاش پیچ خوردو من گرفتمش وقتی که دستشو از رو صورتش برداشت دیدم جانگ ا.ت شی بلند شدو تشکر کرد و رفت از نزدیک چقدر جذابه و کیوت وایی جیمین چی داری میگی نه یه مافیا نباید عاشق بشه و رفتم پیش بچه ها و شام خوردیم و رفتیم سمت خوابگاه امشب باید با مافیای رتبه اول ملاقات کنیم و قراره دست به یکی کنیم.
ویوی ا.ت
خب حالا وقت معرفی شغل دوستامه
رزی:هکر لیسا:جنگنده جیسو:راننده ی حرفه ای یونا:تک تیر انداز جنی:دست راستم ا.ت:رییس و قاتل
شرطا:
۵لایک❣️
کامنت💌
فردا پارت بعد
بایی لیدی/مستر
۳.۶k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.