I'm not cute p⁷
جیمین:زده به سرت؟چرا داری میری اونجا
ا.ت:عه چیمی،تو اینجا چیکار میکنی؟
جیمین اخم کرد و گفت:یاااا اسم من جیمینه نه چیمی
ا.ت:حالا جیمین و چیمی چه فرقی میکنه،مگه اینجا کجاست؟
جیمین:جیمین و چیمی خیلی فرق میکنه ، اینجا عمارت مافیای شبه،همونایی که میخواستن بِخَرَنِت
ا.ت:یعنی اونایی که منو دزدیده بودن،یعنی اون رئیس مافیای شب بود؟؟؟(با تعجب)
جیمین:ههه چقد تو ساده ای ، یعنی فکر کردی رئیس بزرگترین مافیای کره برای خریدن چندتا دختر که میخواد به کُلفَتی بگیره خودشو به زحمت میندازه؟
اینجا نمیشه حرف زد ممکنه ببیننمون بیا تو ماشین,(دستشو گرفت و با قدمای بلند سمت ماشینش که اون سمت خیابون بود رفتن)جیمین در ماشینو برای ا.ت باز کرد:نمیخوای بشینی؟
ا.ت:این،این ماشین توعه؟؟؟؟عررررر،فراری قرمززززز
جیمین:خب راستش این ماشین دوستمه
ا.ت:میدونستم،از استایلت معلومه همچنین ماشینی مال تو نیست،حتما دوستت خیلی خوشگله
جیمین لبخند ملیح زد و گفت:خب دیگه سوار شو,هر دوتاشون سوار ماشین شدن....
جیمین دنده رو عوض کرد و پاشو گذاشت رو گاز،ماشین با شتاب زیاد حرکت میکرد
ا.ت دستشو محکم چسبوند به در و صندلی رو گرفت:بهتر نیست یکم آرومتر بری تا پلیس جریمت نکنه؟
جیمین یدفه وسط خیابون ترمز کرد
اگه میخوای بیا خودت بشین پشت فرمون
ا.ت:پیاده شو
جیمین و ا.ت جاشونو عوض کردن
پشت سر ماشینشون ترافیک درست شده بود و مردم سرشونو از ماشین کرده بودن بیرون و به ا.ت و جیمین بد و بیرا میگفتن(به ا.ت بگین ولی ب جیمین بگین من میدونمو شماها 🗿😂)
ا.ت نشست پشت فرمون با سرعت بیشتری از جیمین حرکت میکرد:یهوووو این ماشین زیادی خوبهههه
جیمین:توروخدا یکم ارومتر،مگه داری سر میبری؟اصن گواهینامه داری؟
ا.ت به جیمین نگاه کرد:نه گواهینامه ندارم
جیمین:یااا پشت فرمون حواست به جلوت باشههههه
ا.ت باز به جیمین نگاه کرد: باشه بابا
جیمین:مگه نگفتم به جلوت نگاه کن
ا.ت:فهمیدم حالا هزار باز بگو
جیمین: امیدوارم به سلامت برسیم
ا.ت: الان کجا برم؟
جیمین:بپیچ سمت چپ،......بعد نیم ساعت رانندگی ا.ت..
جیمین:رسیدیم همینجا نگه دار
ا.ت بدون عوض کردن دنده پاشو گذاشت رو ترمز
کله جیمین خورد تو سقف ماشین
جیمین سری از ماشین پیاده شد
نشست لبه جدول تو خیابون و بالا اورد
ا.ت:حالت خوبه؟بیا سوییچ ماشینتو بگیر
جیمین:لطفا دیگه هیچوقت تو ماشینی که من هستم رانندگی نکن
ا.ت:ترسیدی؟
جیمین:دل و رودم ریخت بهم،بعد میگی....هوففف اصن ولش،بیا کلید خونه،برو من حالم بهتر شد میام تو
ا.ت:خونت کودومه ؟ این؟(دستشو به سمت یه خونه کوچوکو برد)اینه؟
جیمین: شوخیت گرفته؟خونه من اونه(اشاره به یه عمارت بزرگ)
ا.ت:وااااوووو اونجا زندگی میکنی؟عررررررر
جیمین:فکر کنم اشتباهی فهمیدی منظورم خونه بقلیشه
ا.ت:خب بهت میاد معلومه اون عمارت مال تو نیست
ا.ت:عه چیمی،تو اینجا چیکار میکنی؟
جیمین اخم کرد و گفت:یاااا اسم من جیمینه نه چیمی
ا.ت:حالا جیمین و چیمی چه فرقی میکنه،مگه اینجا کجاست؟
جیمین:جیمین و چیمی خیلی فرق میکنه ، اینجا عمارت مافیای شبه،همونایی که میخواستن بِخَرَنِت
ا.ت:یعنی اونایی که منو دزدیده بودن،یعنی اون رئیس مافیای شب بود؟؟؟(با تعجب)
جیمین:ههه چقد تو ساده ای ، یعنی فکر کردی رئیس بزرگترین مافیای کره برای خریدن چندتا دختر که میخواد به کُلفَتی بگیره خودشو به زحمت میندازه؟
اینجا نمیشه حرف زد ممکنه ببیننمون بیا تو ماشین,(دستشو گرفت و با قدمای بلند سمت ماشینش که اون سمت خیابون بود رفتن)جیمین در ماشینو برای ا.ت باز کرد:نمیخوای بشینی؟
ا.ت:این،این ماشین توعه؟؟؟؟عررررر،فراری قرمززززز
جیمین:خب راستش این ماشین دوستمه
ا.ت:میدونستم،از استایلت معلومه همچنین ماشینی مال تو نیست،حتما دوستت خیلی خوشگله
جیمین لبخند ملیح زد و گفت:خب دیگه سوار شو,هر دوتاشون سوار ماشین شدن....
جیمین دنده رو عوض کرد و پاشو گذاشت رو گاز،ماشین با شتاب زیاد حرکت میکرد
ا.ت دستشو محکم چسبوند به در و صندلی رو گرفت:بهتر نیست یکم آرومتر بری تا پلیس جریمت نکنه؟
جیمین یدفه وسط خیابون ترمز کرد
اگه میخوای بیا خودت بشین پشت فرمون
ا.ت:پیاده شو
جیمین و ا.ت جاشونو عوض کردن
پشت سر ماشینشون ترافیک درست شده بود و مردم سرشونو از ماشین کرده بودن بیرون و به ا.ت و جیمین بد و بیرا میگفتن(به ا.ت بگین ولی ب جیمین بگین من میدونمو شماها 🗿😂)
ا.ت نشست پشت فرمون با سرعت بیشتری از جیمین حرکت میکرد:یهوووو این ماشین زیادی خوبهههه
جیمین:توروخدا یکم ارومتر،مگه داری سر میبری؟اصن گواهینامه داری؟
ا.ت به جیمین نگاه کرد:نه گواهینامه ندارم
جیمین:یااا پشت فرمون حواست به جلوت باشههههه
ا.ت باز به جیمین نگاه کرد: باشه بابا
جیمین:مگه نگفتم به جلوت نگاه کن
ا.ت:فهمیدم حالا هزار باز بگو
جیمین: امیدوارم به سلامت برسیم
ا.ت: الان کجا برم؟
جیمین:بپیچ سمت چپ،......بعد نیم ساعت رانندگی ا.ت..
جیمین:رسیدیم همینجا نگه دار
ا.ت بدون عوض کردن دنده پاشو گذاشت رو ترمز
کله جیمین خورد تو سقف ماشین
جیمین سری از ماشین پیاده شد
نشست لبه جدول تو خیابون و بالا اورد
ا.ت:حالت خوبه؟بیا سوییچ ماشینتو بگیر
جیمین:لطفا دیگه هیچوقت تو ماشینی که من هستم رانندگی نکن
ا.ت:ترسیدی؟
جیمین:دل و رودم ریخت بهم،بعد میگی....هوففف اصن ولش،بیا کلید خونه،برو من حالم بهتر شد میام تو
ا.ت:خونت کودومه ؟ این؟(دستشو به سمت یه خونه کوچوکو برد)اینه؟
جیمین: شوخیت گرفته؟خونه من اونه(اشاره به یه عمارت بزرگ)
ا.ت:وااااوووو اونجا زندگی میکنی؟عررررررر
جیمین:فکر کنم اشتباهی فهمیدی منظورم خونه بقلیشه
ا.ت:خب بهت میاد معلومه اون عمارت مال تو نیست
۱۱.۲k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.