عشق زیبا پارت۲۶
نیکولای گرفتن دستای نیا*
نیکولای:اخیی مثل موشا افتادی توی تله داداشت چ عذابی
بکشه
نیا:ولمم کن
نیکولا زدن سرنگ ب نیا و بیهوش کردنش*
چند ساعت بعد*
سانزو:ران زود باش رسیدیم
ران :اینجاس
ریندو :صداشون میاد
سانزو رفتن ت و دیدن سنجو لیسا ک بشته بودن*
ران سریع رفتن و باز کردنشون*
ریندو:کسی نیست
سنجو:نیا ..نیا رو برد
سانزو:نیا اینجا نیومده
لیسا گریه کردن*
سانزو:بابا لیسا
سنجو:مرده بود بخدا مثل…
سانزو:چی میگی توو هاااا ببند دهنتو
ران:وقت بحث کردن نیست
سانزو:از کجا رفتن
سنجو:استوانه نیکولای گفت میره اون تو و خفه میشه
سانزو:استوانه چیه کجاااا
ران:سانزو فکر کن اون عوضی کجا بردش
نیکولای:اخیی مثل موشا افتادی توی تله داداشت چ عذابی
بکشه
نیا:ولمم کن
نیکولا زدن سرنگ ب نیا و بیهوش کردنش*
چند ساعت بعد*
سانزو:ران زود باش رسیدیم
ران :اینجاس
ریندو :صداشون میاد
سانزو رفتن ت و دیدن سنجو لیسا ک بشته بودن*
ران سریع رفتن و باز کردنشون*
ریندو:کسی نیست
سنجو:نیا ..نیا رو برد
سانزو:نیا اینجا نیومده
لیسا گریه کردن*
سانزو:بابا لیسا
سنجو:مرده بود بخدا مثل…
سانزو:چی میگی توو هاااا ببند دهنتو
ران:وقت بحث کردن نیست
سانزو:از کجا رفتن
سنجو:استوانه نیکولای گفت میره اون تو و خفه میشه
سانزو:استوانه چیه کجاااا
ران:سانزو فکر کن اون عوضی کجا بردش
۱.۸k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.