ادامه یه پارت دو
دست اول کوک
دست دوم ات
دست سوم کوک(تو پارت قبل اشتباه نوشتم ات)
ات:خوب شرطط رو نگفتی
کوک:عومم(خنده شیطانی)
ات:کوک چرا اونطوری میخندی
کوک:امشب باید بایدا باردارشی
ات:چرا امروز همه به باردار شدن من گیرادادن ، اوکی اوکی
شوگا:هوپپپپپ اتت تههه کوککک جیمیننن ناممجوننن جیننن
هرکی که شوگا صدا کرد:بلهههههه
شوگا:هیچی حوصلم سر رفته ات یه فیلمی چیزی بزار
جیهوپ کوک جیمین ته نام جین:کرم داری خب از اول به ات میگفتی
شوگا:اگه کرم نداشتم که به شما نمیگفتم تازه کرمه اضافی هم دارم میخوای میفروشم
جیمین:چند
شوگا:بستگی به خودتون داره
ات:فیلم گذاشتم بیاید
شوگا:تنک
ات:خواهش
پرش زمانی به وقتی که داره شب میشه
ات ویو
رفتم تا غذا درست کنم که
کوک:کجا زنداداش
ات:دارم میرم غذا درست کنم
کوک:وایستا منم میام کمک
ته:لازم نیست خودم میرم
کوک: باشه
ات رفت و ته دنبالش ات سبزیجات و...
ات:میشه سبزیجات و خورد کنی
ته:اوهوم
ات درحال یه کارو ته هم درحال یکار کار ته تموم شد و کار اتم داشت تموم میشد
داشتم کارمو میکردم که دیدم یکی از پشت بغلم کرد ترسیدم به پشت نگاه کردم دیدم تهیونگه برگشتم طرفش
ات:ترسیدم
ته:ببخشید
که یهو ته لباشو گذاشت رو لبام و مک میزد
کع صدایه عکس گرفتن اومد برگشتیم دیدیم کوک داره ازمون عکس میگیره
ات:کوک پاکش کن
کوک:نمیخوام😜 فرساتدمش برا ته
ات: وا کوک این دیگه چه کاریه عه
کوک:(ابروهاشو بالا پایین کرد)
ات رفت غذا رو گذاشت رو گازو ته و کوک ات باهم رفتن داخل پذیرایی
جین:غذا درست شده
ات:یکم دیگه درست میشه
کوک:وایی نمیدونین یه عکسی گرفتم چه عکسی وایستین نشون بدم
کوک رفت دونه دونع به همه نشون داد
شوگا:چه صحنه ای
جیمین:جونننن
ات:کوککک بهتره تا چند ثانیه ی دیگه فرار کنی وگرنه با قبرت روبه رو میشی
کوک فرار کرد ات دنبالش
همع داد میزند:کوک بدو ات بدو
کوک:اخر طرف اتین یا من
همه:هردوتون
که ات کوک گرفت و با دمپایی یه نرم و پشمالوش کوک و میزد
کوک:اگه میدونستم میخوای با این بزنی که فرار نمیکردم
ته: بیب غذات میسوزه ها
ات:ایندفعه فرار کردی کوک
رفتم زیر غذا رو خواموش کردم و چیدم رومیز
ات: بیاید شام
همه اومدن جز شوگا
ات: شوگا کو
جین:فک کنم خوابه
رفتم دیدم رومبل عین چی خوابیده
ات:یونگیااا بیدارشو دیگههشوگا:توکی ای من کی ام
ات:من منم توام شوگایی
شوگا:اها
پرش زمانی بعد غذا
همه رو مبل داشتیم همدیگرو نگاه میکردیم که تهیونگ
گفت:برین دیگه منو ات کار داریم
اعضا:چیکار؟
ته:همون چیزی که امروز خیلی بحثش بود
اعضا:خب ماچیکار شما داریم
ته: برین بدویین سریع
ته اعضا رو بزور بلند کرد برد سمت در
جیهوپ:اتت بیا شوهرتو بگییر
ات اومد میخواست چیزی بگع ول تهیونگ
گفت:همین امروز کلی بحث کردین که ات باردارشه برید بیرون
اعضا:خدافظ ات و تهیونگ با اینکه راضی نبودیم
ات:بای
ته:خدافظ شما همیشه ناراضی این
وقتی اعضا رفتن تهیونگ دستم و کشید سمت خودش
ته: هوم
یهو وحشیانه لبامو بوسید و مک میزد و همینطور که کارش و انجام میداد ات و برد سمت اتاق برد
***
اسمات پی وی
فالوور بشین=۲۱۰
دست دوم ات
دست سوم کوک(تو پارت قبل اشتباه نوشتم ات)
ات:خوب شرطط رو نگفتی
کوک:عومم(خنده شیطانی)
ات:کوک چرا اونطوری میخندی
کوک:امشب باید بایدا باردارشی
ات:چرا امروز همه به باردار شدن من گیرادادن ، اوکی اوکی
شوگا:هوپپپپپ اتت تههه کوککک جیمیننن ناممجوننن جیننن
هرکی که شوگا صدا کرد:بلهههههه
شوگا:هیچی حوصلم سر رفته ات یه فیلمی چیزی بزار
جیهوپ کوک جیمین ته نام جین:کرم داری خب از اول به ات میگفتی
شوگا:اگه کرم نداشتم که به شما نمیگفتم تازه کرمه اضافی هم دارم میخوای میفروشم
جیمین:چند
شوگا:بستگی به خودتون داره
ات:فیلم گذاشتم بیاید
شوگا:تنک
ات:خواهش
پرش زمانی به وقتی که داره شب میشه
ات ویو
رفتم تا غذا درست کنم که
کوک:کجا زنداداش
ات:دارم میرم غذا درست کنم
کوک:وایستا منم میام کمک
ته:لازم نیست خودم میرم
کوک: باشه
ات رفت و ته دنبالش ات سبزیجات و...
ات:میشه سبزیجات و خورد کنی
ته:اوهوم
ات درحال یه کارو ته هم درحال یکار کار ته تموم شد و کار اتم داشت تموم میشد
داشتم کارمو میکردم که دیدم یکی از پشت بغلم کرد ترسیدم به پشت نگاه کردم دیدم تهیونگه برگشتم طرفش
ات:ترسیدم
ته:ببخشید
که یهو ته لباشو گذاشت رو لبام و مک میزد
کع صدایه عکس گرفتن اومد برگشتیم دیدیم کوک داره ازمون عکس میگیره
ات:کوک پاکش کن
کوک:نمیخوام😜 فرساتدمش برا ته
ات: وا کوک این دیگه چه کاریه عه
کوک:(ابروهاشو بالا پایین کرد)
ات رفت غذا رو گذاشت رو گازو ته و کوک ات باهم رفتن داخل پذیرایی
جین:غذا درست شده
ات:یکم دیگه درست میشه
کوک:وایی نمیدونین یه عکسی گرفتم چه عکسی وایستین نشون بدم
کوک رفت دونه دونع به همه نشون داد
شوگا:چه صحنه ای
جیمین:جونننن
ات:کوککک بهتره تا چند ثانیه ی دیگه فرار کنی وگرنه با قبرت روبه رو میشی
کوک فرار کرد ات دنبالش
همع داد میزند:کوک بدو ات بدو
کوک:اخر طرف اتین یا من
همه:هردوتون
که ات کوک گرفت و با دمپایی یه نرم و پشمالوش کوک و میزد
کوک:اگه میدونستم میخوای با این بزنی که فرار نمیکردم
ته: بیب غذات میسوزه ها
ات:ایندفعه فرار کردی کوک
رفتم زیر غذا رو خواموش کردم و چیدم رومیز
ات: بیاید شام
همه اومدن جز شوگا
ات: شوگا کو
جین:فک کنم خوابه
رفتم دیدم رومبل عین چی خوابیده
ات:یونگیااا بیدارشو دیگههشوگا:توکی ای من کی ام
ات:من منم توام شوگایی
شوگا:اها
پرش زمانی بعد غذا
همه رو مبل داشتیم همدیگرو نگاه میکردیم که تهیونگ
گفت:برین دیگه منو ات کار داریم
اعضا:چیکار؟
ته:همون چیزی که امروز خیلی بحثش بود
اعضا:خب ماچیکار شما داریم
ته: برین بدویین سریع
ته اعضا رو بزور بلند کرد برد سمت در
جیهوپ:اتت بیا شوهرتو بگییر
ات اومد میخواست چیزی بگع ول تهیونگ
گفت:همین امروز کلی بحث کردین که ات باردارشه برید بیرون
اعضا:خدافظ ات و تهیونگ با اینکه راضی نبودیم
ات:بای
ته:خدافظ شما همیشه ناراضی این
وقتی اعضا رفتن تهیونگ دستم و کشید سمت خودش
ته: هوم
یهو وحشیانه لبامو بوسید و مک میزد و همینطور که کارش و انجام میداد ات و برد سمت اتاق برد
***
اسمات پی وی
فالوور بشین=۲۱۰
۳۰.۱k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.