street dancer p³
ات ویو:
نشسته بودم...که یهو یه پسرجذاب رو دیدیم که داشت منو نگاه میکرد....خیلی معذب شدم.......استرس داشتم.....و داشتم عدق میکردم...انگاری مست بود....اخه بد نگام میکرد....!
ماری:ات...ات جونم چیزی شده...؟
ات:اِم...ن..نه...
ماری:چرا عرق کردی...؟حالت خوبع...؟
جیمین:اوم...ببخشید خانوما..([باحالت مستی)]
لانی:اِ...ج..جیمین.....تو اینجا چیکار میکنی....؟
جیمین:اِم......لانی...این زیبا کیه اینجا....؟
لانی:ج..جیمین تو مستی...؟
جیمین:چ..چی..من..نه...اره...نه....
لانی:وات..؟
ات:ا..این...چ..چرا اینطوری منو نگاه میکنه..
[(جیمین دستشو گزاشت رو رون ات)]
_ات بلند شد...
ات:اِم...ب..بیاین بریم
لانی:ات...بشین....جیمین توام بس کن...به دل نگیر جیمین مسته...!
ماری:بیا جاتو با من بعوض
ات:ب..باشه
=براشون ویسکی اوردن=
_لانی و ات ۴تا پیک و ماری۷تا پیک_
لانی:عام....ج..جیمین....جی جی مینننننن
ات:چرا سرم گیج میره...!من تو چرخ و قلکم
لانی:هوم......واستا بیبینم...هی ماری بدو بریم برقصیم ات توام بیااا
ات میخواست بلند بشه که یهو.........
خماری خماری
نشسته بودم...که یهو یه پسرجذاب رو دیدیم که داشت منو نگاه میکرد....خیلی معذب شدم.......استرس داشتم.....و داشتم عدق میکردم...انگاری مست بود....اخه بد نگام میکرد....!
ماری:ات...ات جونم چیزی شده...؟
ات:اِم...ن..نه...
ماری:چرا عرق کردی...؟حالت خوبع...؟
جیمین:اوم...ببخشید خانوما..([باحالت مستی)]
لانی:اِ...ج..جیمین.....تو اینجا چیکار میکنی....؟
جیمین:اِم......لانی...این زیبا کیه اینجا....؟
لانی:ج..جیمین تو مستی...؟
جیمین:چ..چی..من..نه...اره...نه....
لانی:وات..؟
ات:ا..این...چ..چرا اینطوری منو نگاه میکنه..
[(جیمین دستشو گزاشت رو رون ات)]
_ات بلند شد...
ات:اِم...ب..بیاین بریم
لانی:ات...بشین....جیمین توام بس کن...به دل نگیر جیمین مسته...!
ماری:بیا جاتو با من بعوض
ات:ب..باشه
=براشون ویسکی اوردن=
_لانی و ات ۴تا پیک و ماری۷تا پیک_
لانی:عام....ج..جیمین....جی جی مینننننن
ات:چرا سرم گیج میره...!من تو چرخ و قلکم
لانی:هوم......واستا بیبینم...هی ماری بدو بریم برقصیم ات توام بیااا
ات میخواست بلند بشه که یهو.........
خماری خماری
۱۱.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.