Pt43
"سکوت سنگینی برقرار بود ،هیچ کس نمیتونست حرفی بزنه،هیچ صدایی بجز صدای برخورد قطرات بارون بر روی پنچره تو خونه نبود، شاهزاده عصبی بود خیلی خیلی عصبی با هر نگاه، اخمی،ک میکردترسی تو دل افراد تو خونه فوران میکرد دختر بیچاره و در عین حال پروه( خرشانس)ا/ت زیر چشمی نگاهی ب شوهرش انداخت ،نگاه ا/ت شاهزاده با هم هماهنگ روی صورت هم افتاد. پدرام در حالی که به نقطه ای از گل های صورتی خاکستری روفرشی خیره شده بود شقیقه های شاهزاده رو ماساژ میداد اعظم خانم عباس اقا چهار زانو نشستع بودن ب دیواری ک سفید بدون هیچ لکه ای بود زل زده بودن ،اعظم خانم با وردنه ای که تو دستش بود به پای عباس اقا ضربه ای زد که باغث شد صدای عباس اقا در بیاد و خیلی اروم بگه: چته زن؟ اعظم خانم: به ماه فلک رفایم اون وقت تو میگی چته؟ عباس اقا:خب الان چی کار کنم اعظم خانم: بابا دامادم معروفه ی سوت بزنه طرفداراش میریزن اینجا این دختره ا/ت پسر حسین شاتری میبرن عباس اقا: فعلا باید صبر کنیم اونا درست میگفتن واقعا افتضاح دیشب کی میخواست جمع کنه؟ کی مسئولیتشو قبول میکنه؟ جواب سوال اینه هیچ کس! چه اتفاقی اوفتاده که باعث شده همجین وقوعی تو خونه عباس اقا رخ بدع فلش بک دیشب] {از زبان ا/ت} شاممون خوریدیم رفتیم نشستیم تو حیاط اقا اسلان هندونه رو از تو حوض اورد و باباهم با یه حرکت هندونه رو پاره کرد تلویزن: به نام خدا سلام رامبد جوان هستم از شبکه نسیم اینحا خندوانس دست جیغ هورااااااااا یونگی چش غره های بدی ب داماد اقا اسلان مینداخت نمد چش شده هر کس داش ی حرفی میزد ا/ت: یونگی یونگی: هن ا/ت: تو چت شده؟ یونگی: برا چی؟ ا/ت: از سر شب تاحالا خیلی داری بی تابی میکنی یونگی: من فقط ارزو میکنم برگردم خونمون ا/ت دلم برا نارنگی های کره تنگ شده ا/ت: الان فصل نارنگی نی ک ایشالله پاییز میام ایران برات ازین نارنگی شیرینا میخرم بخوری عین خر کیف کنی یونگی: ببین ا/ت دارم کی بهت میگم این اولین اخرین باره من میام ایران ا/ت: تو مگه نیومدی خواستگاریم ایران یونگی: اونموقع فرق میکرد ا/ت: اه ....چ روزی بود اومدی خواستگاریم یونگی: بل بل جناب عالی از ذوقت سینی چایی ریختی رو سر کلم من: اخه چقد تو خر شانسی... ا/ت: من یکم استرس داشتم فقط میدونی اخه.... حرفم با دیدن پسر حسین شاتری کنار دختر خالم شوکب نصفه موند همه به این دو تا زل زده بودن پدرام از پشتشون اومد بهم چشمک زد بعدم اومد کنار یونگی نشست دم گوشش پچ پچ کرد
۷.۷k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.