از گرههای بیشمار زندگی گله نمیکنم

از گره‌های بی‌شمار زندگی گله نمیکنم.
در اولین لحظه‌ای که به دنیا آمدم،
گره‌ای به نافم زدند که معنای گره را بفهمم!
همان لحظه دانستم که همیشه گره معنای بدی ندارد …

شاید حکمتی در این گره‌هاست!
با خوش‌بینی و صبر هر گره را با رنگی زیبا کنار گرۀ بعدی میگذارم و خدا را شکر می‌کنم که توانایی مقابله با آنچه سرنوشت برایم رقم زده را دارم ...

شاید روزی برسد که با این همه گره فرشی زیبا ببافم.
فرشی که خالق هستی نقشه‌اش را کشیده و مرا برای بافتنش برگزیده؛
چرا که استعداد و توانایی لازم را در من دیده!
و من هر لحظه شکرگزارم ...
دیدگاه ها (۷)

‌ چقدر خنکای شب های بهاری زیباست...پنجره را باز کن ونفسی عمی...

....

خدایا...بیاموز به من.....که لحظه ها در گذرند....بیاموز به من...

.من مریدم مراد می‌خواهم...وصل خیرالعباد می‌خواهم...کمم اما ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط