کینه ایی🎧
کینه ایی🎧
Part:⁶⁸
بعد از اینکه پسزا رفتن
منم سریع شلوارمو پوشیدم و با تیکا سر تختش همو بغل کردیمو خوابیدیم
ارسلان:
از خواب بلند شدم
اون سرمه بدجور روم اثر کرده بود
دیانا این موقع ها همیشه میخابید و تو اتاق بود ولی الان نه
یه زیر پوش داشتم و یه شلوارک
با همدن رفتم پایین
نا سلامتی خونه خودم بود
رفتم پاین که پسرا بودن پایین
_دروددد اقای شکست خورده
_مزه نریز رضا
_چرا چیشده باز زانو غم بغل کردی
_دیا کو
_الان شد دیا
_هوفففف دیانام کو
_تو اتاق کنار نیکا خوابیده
_چرا نیومد پیش من
_حالا تنها خوابیدی دیگه
جهان که زیرو رو نشد ستون
_خوب دلیلش چیه
_کنار نیکا لخت بود داشتن کارای خاک برسری میکردت
_کو.خول دوتا دختر میان کارای +۱۸میکنن شاستگول
_خوب من نمسدونم اون زنت
اونم یه جورایی ابجیت
با لگد وارد اتاق شو ببین چه گوهی میخورن عه پادشاه از خواب هفت کوتولش بیدار شده دستی میخاد ازم:/
محراب:ستون سرد نیست
_نه مشکلی هست تو خونه خودم
_نه داداش اخه
_اخه چی
_سگ نشو اروم باش اری اریی اروم باش
_بابا زر نزنید من برم ببینم چکار میکنن
_فالگوشی تتتتتتتت(مثل اای خاک بر سرم)فالگوشی کار بدیه پسر خوب
که دنپای دم دستمو زدم تو سرش
دیگه به حرفشون محل سگ ندادمو وارد اتاق شدم
که سریع اتاق بستم
خدارو شکر دیانا دیدم ولی نیکا رو نه
که در زدم که با داد گفت:
_نیاااااااااااااا
_واییی گوشم کر شد نمیامممم
_خوب حالا بیا
نیکا بیدار شده بود ولی دیانا نه
دیانا لخت بدون سوتین و شلوار خوابیده بود
_ارسلان نگاش نکن
_ناسلامتی زنمه ۱۰۰ بار دیدمش اینبار نبینمش
_عه ببخشید
دیانا رو صدا کردم که .............
Part:⁶⁸
بعد از اینکه پسزا رفتن
منم سریع شلوارمو پوشیدم و با تیکا سر تختش همو بغل کردیمو خوابیدیم
ارسلان:
از خواب بلند شدم
اون سرمه بدجور روم اثر کرده بود
دیانا این موقع ها همیشه میخابید و تو اتاق بود ولی الان نه
یه زیر پوش داشتم و یه شلوارک
با همدن رفتم پایین
نا سلامتی خونه خودم بود
رفتم پاین که پسرا بودن پایین
_دروددد اقای شکست خورده
_مزه نریز رضا
_چرا چیشده باز زانو غم بغل کردی
_دیا کو
_الان شد دیا
_هوفففف دیانام کو
_تو اتاق کنار نیکا خوابیده
_چرا نیومد پیش من
_حالا تنها خوابیدی دیگه
جهان که زیرو رو نشد ستون
_خوب دلیلش چیه
_کنار نیکا لخت بود داشتن کارای خاک برسری میکردت
_کو.خول دوتا دختر میان کارای +۱۸میکنن شاستگول
_خوب من نمسدونم اون زنت
اونم یه جورایی ابجیت
با لگد وارد اتاق شو ببین چه گوهی میخورن عه پادشاه از خواب هفت کوتولش بیدار شده دستی میخاد ازم:/
محراب:ستون سرد نیست
_نه مشکلی هست تو خونه خودم
_نه داداش اخه
_اخه چی
_سگ نشو اروم باش اری اریی اروم باش
_بابا زر نزنید من برم ببینم چکار میکنن
_فالگوشی تتتتتتتت(مثل اای خاک بر سرم)فالگوشی کار بدیه پسر خوب
که دنپای دم دستمو زدم تو سرش
دیگه به حرفشون محل سگ ندادمو وارد اتاق شدم
که سریع اتاق بستم
خدارو شکر دیانا دیدم ولی نیکا رو نه
که در زدم که با داد گفت:
_نیاااااااااااااا
_واییی گوشم کر شد نمیامممم
_خوب حالا بیا
نیکا بیدار شده بود ولی دیانا نه
دیانا لخت بدون سوتین و شلوار خوابیده بود
_ارسلان نگاش نکن
_ناسلامتی زنمه ۱۰۰ بار دیدمش اینبار نبینمش
_عه ببخشید
دیانا رو صدا کردم که .............
۵.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.