پدر خوانده ••15

* داخل کلاس*
* ا.ت ویو *
خب دوباره مجبور شدم پیش جیمین بشینم .
× آه سل.لام
+ سلام ..چیزی شده
× نه
+ خب پس دستتو از رو پام وردار
× چی ؟دستم کی رفت رو پات ..اعضای بدنم دیگه از من فرمان نمیگیرن ( خنده)
+ اهان
( وسط های کلاس)
داشتیم درس ...می خوندیم . نگاه های سنگین جیمین از اول کلاس همراهم بود. نگاهشو از روم ورداشتم .آخيش می تونم به درسم برسم . یهو دستشو گذاشت رو پام . داشت به جاهای بد نزدیک می شد
که یهو گفتم
+ ببخشید خانم می تونم برم سرویس ؟
م.ع آخه وسط کلاسیم
+ واقعا زروریه
م.ع برو
اوفف نزدیک بودا داشتم می رفتم سمت دستشو یهو یکی منو برآید بقل کرد..جیمین بود
+چیکار داری می کنی ولمم کننن
× مگه نقشت این نبود که اونجا انجامش بدیم ؟
+ چی میگی ؟
رسیدیم توی دسشویی رفتیم تو یکی از اتاق ها .
+ نزدیکم نشو
منو بین خودشو دیوار قرار داد .
× اح ..بیبی کلا دیوونم می کنی
+چ.چیکار میکنی بزار برم دست نزن بهم منم اونطوری صدام نکن
.سرشو نزدیک گردنم کرد
× اح حتی بوی بدنتم دیوونم می کنه
* جیمین ویو *
بعد از گفتم این حرف یه مارک روی گردنش گذاشتم که لرزید و نمی دونم چرا ولی نخواستم ادامه بدم . ولی نگاهم رفت سمت لبش .
× میشه لطفا
+ نه لطفا
× ا.ت من دوستم دارم
+ تو بهم آسیب میزنی و به خانوادمم آسیب میزنی
...........................................................................
۲ کامنت ۵ لایک