عشق پارت پنج
A,t
داشتم میدوویدم سمتش که یهو محکم خوردم زمین
ا/ت:آه ااااایییییی
کوک: چیشد؟
ا/ت:آیی جونگ کوک
کوک:حالت خوبه؟
ا/ت:آیی اره
کوک:بلند شو بریم بیمارستان
×توی بیمارستان×
ا/ت:زنگ زدم به ریوجین که بیاد
×وقتی اومد×
کوک:باز این پسره این لعنتی کیه؟؟؟(با داد و عصبانیت)
ا/ت:جونگ کوک بزار بهت بگم اون پسر نیست اون دوست پنج سالمه باور کن اون فقط موهاشو پسرونه زده و استایل پسرونه داره باور نمیکنی خودت برو ببین
کوک:راس میگی؟؟؟
ا/ت:به جون خودم
کوک:معذرت میخوام(سر پایین و آروم و ناراحت)
ا/ت:ااایییی مگه میشه تنها دلیل زندگیم رو نبخشم
×بعد از بیمارستان×
A,t
بیدار شدم که دیدم کوک از پشت بغلم کرده و سینه هامو توی دستش گرفته
کوک:بیدار شدی عشقم
ا/ت:ها بیداری؟
کوک:اوهوم
میاد نزدیک
کوک:اااوووممم میخوام حس کنم میخوام از طعمش لذت ببرم
ا/ت:عوضی منحرف(خنده)
لباشو روی لبات میزاره و میمکه کم کم میره سراغ سینه هات سینه های......
شرط برای پارت بعد
پنج لایک
سه کامنت
داشتم میدوویدم سمتش که یهو محکم خوردم زمین
ا/ت:آه ااااایییییی
کوک: چیشد؟
ا/ت:آیی جونگ کوک
کوک:حالت خوبه؟
ا/ت:آیی اره
کوک:بلند شو بریم بیمارستان
×توی بیمارستان×
ا/ت:زنگ زدم به ریوجین که بیاد
×وقتی اومد×
کوک:باز این پسره این لعنتی کیه؟؟؟(با داد و عصبانیت)
ا/ت:جونگ کوک بزار بهت بگم اون پسر نیست اون دوست پنج سالمه باور کن اون فقط موهاشو پسرونه زده و استایل پسرونه داره باور نمیکنی خودت برو ببین
کوک:راس میگی؟؟؟
ا/ت:به جون خودم
کوک:معذرت میخوام(سر پایین و آروم و ناراحت)
ا/ت:ااایییی مگه میشه تنها دلیل زندگیم رو نبخشم
×بعد از بیمارستان×
A,t
بیدار شدم که دیدم کوک از پشت بغلم کرده و سینه هامو توی دستش گرفته
کوک:بیدار شدی عشقم
ا/ت:ها بیداری؟
کوک:اوهوم
میاد نزدیک
کوک:اااوووممم میخوام حس کنم میخوام از طعمش لذت ببرم
ا/ت:عوضی منحرف(خنده)
لباشو روی لبات میزاره و میمکه کم کم میره سراغ سینه هات سینه های......
شرط برای پارت بعد
پنج لایک
سه کامنت
۷.۱k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.