پارت (۱۱) دخترک عاشق و مافیای خشن
از زبان ا.ت
با صدای جونگ کوک از خواب بیدار شدم دیدم بالا سرمه و داره موهامو ناز میکنه
× صبح بخیر ملکه ی من
+ صبح بخیر ددی
× اوو بیب فککنم عادت کردی ب من بگی ددی هوم ؟
+ یس دارم عادت میکنم بهت بگم ددی
× اوکی بیب پاشو لباسات و عوض کن بیا پایین صبحانه بخور
+باشه
از زبان ا.ت
رفتم دست و صورتم و شستم و ب مستراب رفتم 😐 و بعدش لباس عوض کردم و موهامو شونه زدم و رفتم پایین برای صبحانه
+ اوو این همه چیز واسه دونفر رو میز چیدین ؟ 😳
از زبان ا.ت
راستش من تا حالا ی جا اینهمه غذا ندیده بودم با خودم گفتم حتما کسی میاد
+ اممم .. کوک مگه کسی مخواد بیاد ؟
× نه
+ پس اینهمه صبحانه واسه چیه ؟
× واسه خودمونه عزیزم بخاطر اینکه نمیدونستم چی دوست داری واست از همه نوع گفتم صبحانه آماده کنن
+ مرسی عشقم ولی خدایی از ظاهرشون معلومه خوشمزهان
از زبان ا.ت
نشستم سر صندلی ک دیدم کوک خیلی بد داره بهم نگا میکنه
+ چیزی شده عزیزم ؟
× خانم جئون مطمئنی ک باید اونجا بشینی
+ اوو ببخشید اینجا مگه جای کسیه ؟
× تو باید اینجا بشینی بیب *اشاره ب پاهای مبارکه 😐
از زبان ا.ت
اصلا ب ذهنم نرسیده بود ک منظورش چیه و باید برم روی پاهاش بشینم
+آخه عزیزم اینجوری نمیتونی صبحونه بخوری
× اگه نمیتونستم نمیگفتم بیای اینجا بیب زود باش بیا اینجا بشین
ا.ت رفت روی پاهای کوک نشست
× آفرین دختر خوب حالا میتونی صبحونه بخوری عزیزم
+ کوک
× جونم عشقم
+ مطمئنی میتونی غذا بخوری ؟
× عااا تو اصلا ب من چیکار داری ارع میتونم بخورم
+ باشه خود دانی
شروع کردم ب خوردن صبحونه ک کوک دستش و برد زیر دامنم و رونام و فشار میداد ک یهو .......
شرایط برای پارت بعد
۳۵تا لایک
۳۰ تا کامنت
ی نفر نیاد ۳۰ تا کامنت بذاره خر نمیشم برم پارت بعد و بزارم 😐
با صدای جونگ کوک از خواب بیدار شدم دیدم بالا سرمه و داره موهامو ناز میکنه
× صبح بخیر ملکه ی من
+ صبح بخیر ددی
× اوو بیب فککنم عادت کردی ب من بگی ددی هوم ؟
+ یس دارم عادت میکنم بهت بگم ددی
× اوکی بیب پاشو لباسات و عوض کن بیا پایین صبحانه بخور
+باشه
از زبان ا.ت
رفتم دست و صورتم و شستم و ب مستراب رفتم 😐 و بعدش لباس عوض کردم و موهامو شونه زدم و رفتم پایین برای صبحانه
+ اوو این همه چیز واسه دونفر رو میز چیدین ؟ 😳
از زبان ا.ت
راستش من تا حالا ی جا اینهمه غذا ندیده بودم با خودم گفتم حتما کسی میاد
+ اممم .. کوک مگه کسی مخواد بیاد ؟
× نه
+ پس اینهمه صبحانه واسه چیه ؟
× واسه خودمونه عزیزم بخاطر اینکه نمیدونستم چی دوست داری واست از همه نوع گفتم صبحانه آماده کنن
+ مرسی عشقم ولی خدایی از ظاهرشون معلومه خوشمزهان
از زبان ا.ت
نشستم سر صندلی ک دیدم کوک خیلی بد داره بهم نگا میکنه
+ چیزی شده عزیزم ؟
× خانم جئون مطمئنی ک باید اونجا بشینی
+ اوو ببخشید اینجا مگه جای کسیه ؟
× تو باید اینجا بشینی بیب *اشاره ب پاهای مبارکه 😐
از زبان ا.ت
اصلا ب ذهنم نرسیده بود ک منظورش چیه و باید برم روی پاهاش بشینم
+آخه عزیزم اینجوری نمیتونی صبحونه بخوری
× اگه نمیتونستم نمیگفتم بیای اینجا بیب زود باش بیا اینجا بشین
ا.ت رفت روی پاهای کوک نشست
× آفرین دختر خوب حالا میتونی صبحونه بخوری عزیزم
+ کوک
× جونم عشقم
+ مطمئنی میتونی غذا بخوری ؟
× عااا تو اصلا ب من چیکار داری ارع میتونم بخورم
+ باشه خود دانی
شروع کردم ب خوردن صبحونه ک کوک دستش و برد زیر دامنم و رونام و فشار میداد ک یهو .......
شرایط برای پارت بعد
۳۵تا لایک
۳۰ تا کامنت
ی نفر نیاد ۳۰ تا کامنت بذاره خر نمیشم برم پارت بعد و بزارم 😐
۱۱.۷k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.