بچه ها بلاخره از چهره سویون رو نمایی کردم
(فردا صبح خونه سویون از دید ا / ت)
با سر درد بدی بیدار شدم دیدم سویون خوابه و خونه اشم پاشدم رفتم اشپز خونه سردرد و ضعف بدی گرفتم
یه چیزی برداشتم خوردم تا در پیخچال رو بستم دیدم سویون با قیافه ترسناکی وایساده جلوم
ا / ت : وای خدا😩 ترسیدم سویون چته اول صبحی
سویون : چمه چمه 😠😠 دیشب تو ابرو واسه من نزاشتی من که هیچی خودتم همینجور
ا / ت چیشده مگه
سویون :ا / ت یعنی واقعا یادت نمیاد مست کردی و .... وای خدایا اصن دیگه نمیتونم تو صورت رییس نگاه کنم
ا / ت : ها.... خب من مست کردم ولی تا اونجاشو یادمه که وایسادم بعد فکر کنم افتادم درسته😃
سویون : بشین تا بهت بگم .
( فلش بک به دیشب ازدید سویون)
ا / ت نزدیک بود بیوفته که جلو خودشو گرفت و من به خودم لعنت میفرستادم که چرا گذاشتم بخوره بعد رفت
سمت چانیولو وای خدا بوسیدش 😣😣😣 هرچی اومدم جداش کنم ول نکرد بعدم بیهوش شدی همه تا دودیقیه تو شک بودیم چانیول که اصن نزدیک بود سکته کنه منم ا / ت رو برداشتم با ماشینم اوردمش خونه .کلی اونجا معذرت خواهی کردم (پایان فلش بک)
ا / ت : ووووووووواااااااااااااایییییییبیبییییییی خاک عالم بدبخت شدم همش تقصیر تو اون چانسو کثافته وای حالا من چجوری تو صورتش نگاه کنم چاقو داری چاقو رو بیا تا من خود کشی کنم
سویون :هی هی ا / ت اروم باش پیش اومده دیگه ولی دختر خیلی خوب داشتی بوسش میکردی😂😂
ا / ت : خفه شو سویون اعصاب ندارم یه چپ و راست بهت میزنما ، بعداینکه صبحانه خوردیم رفتیم خونه من و من لباسام رو عوض کردم و به اسرار زیاد سویونو کار زیادم قرار شد برم ولی از دیدش پنهون بمونم وای رسیدیم سویون چیکار کنم ...
وارد شرکت شدیم داشتم میرفتم که خوردم به مین وو سرم رو اوردم بالا با نگرانی مین وو :هی ا / ت سالمی چیزیت نشده .دست خودم نبود شروع کردم گریه😭😭 کردن همه داشتن نگام میکردن که مین وو منو برد توی کافه تریا سویونم رفت .مین وو : هی ا / ت اروم باش چیشده ...سویون همه چی رو بهت گفته 😁.ا / ت : اره.. نخند مین وو میزنمتا واقعا که دارم از استرس میمیرم اگه اخراجم کنه چیکار کنم ......
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
با سر درد بدی بیدار شدم دیدم سویون خوابه و خونه اشم پاشدم رفتم اشپز خونه سردرد و ضعف بدی گرفتم
یه چیزی برداشتم خوردم تا در پیخچال رو بستم دیدم سویون با قیافه ترسناکی وایساده جلوم
ا / ت : وای خدا😩 ترسیدم سویون چته اول صبحی
سویون : چمه چمه 😠😠 دیشب تو ابرو واسه من نزاشتی من که هیچی خودتم همینجور
ا / ت چیشده مگه
سویون :ا / ت یعنی واقعا یادت نمیاد مست کردی و .... وای خدایا اصن دیگه نمیتونم تو صورت رییس نگاه کنم
ا / ت : ها.... خب من مست کردم ولی تا اونجاشو یادمه که وایسادم بعد فکر کنم افتادم درسته😃
سویون : بشین تا بهت بگم .
( فلش بک به دیشب ازدید سویون)
ا / ت نزدیک بود بیوفته که جلو خودشو گرفت و من به خودم لعنت میفرستادم که چرا گذاشتم بخوره بعد رفت
سمت چانیولو وای خدا بوسیدش 😣😣😣 هرچی اومدم جداش کنم ول نکرد بعدم بیهوش شدی همه تا دودیقیه تو شک بودیم چانیول که اصن نزدیک بود سکته کنه منم ا / ت رو برداشتم با ماشینم اوردمش خونه .کلی اونجا معذرت خواهی کردم (پایان فلش بک)
ا / ت : ووووووووواااااااااااااایییییییبیبییییییی خاک عالم بدبخت شدم همش تقصیر تو اون چانسو کثافته وای حالا من چجوری تو صورتش نگاه کنم چاقو داری چاقو رو بیا تا من خود کشی کنم
سویون :هی هی ا / ت اروم باش پیش اومده دیگه ولی دختر خیلی خوب داشتی بوسش میکردی😂😂
ا / ت : خفه شو سویون اعصاب ندارم یه چپ و راست بهت میزنما ، بعداینکه صبحانه خوردیم رفتیم خونه من و من لباسام رو عوض کردم و به اسرار زیاد سویونو کار زیادم قرار شد برم ولی از دیدش پنهون بمونم وای رسیدیم سویون چیکار کنم ...
وارد شرکت شدیم داشتم میرفتم که خوردم به مین وو سرم رو اوردم بالا با نگرانی مین وو :هی ا / ت سالمی چیزیت نشده .دست خودم نبود شروع کردم گریه😭😭 کردن همه داشتن نگام میکردن که مین وو منو برد توی کافه تریا سویونم رفت .مین وو : هی ا / ت اروم باش چیشده ...سویون همه چی رو بهت گفته 😁.ا / ت : اره.. نخند مین وو میزنمتا واقعا که دارم از استرس میمیرم اگه اخراجم کنه چیکار کنم ......
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
۳۸.۵k
۲۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.