همخ چی از اون شب شروع شد...؟!p7

جیمین ویو.
واییی نههه ساعت ۲ شددد وایی و...
یونجی ویو.
داشتم پارت خودمو می‌نوشتم بعد سرمو بلند کردم دیدم جیمین نیست...واااا پَ کجا رفففف؟
+جیمین شیی...جیمین شی..هوییی جیمین شیییی...گلابی ایکبیری پَ کدوم گوری رفتی هاااااا؟
یهو دیدم صدا میو میو گربه میاد😲عه وا این که چیمیه😶سریع بغلش کردم بوسش کردم اون همش سعی میکرد بره اونور...بعد گذاشتن یه بوس رو لب و دماغش میخواستم برم دوباره بوسش کنم که فهمیدم این همون گلابیهههه....عوققق
سریع پرنش کردم اونور که یه میو کرد و بلند شد رفت نشست رو مبل منم در حال پاک کردن لبم بودممممم اییی خاک تو سرت یونجی خاککککک....

جیمین ویو.
بعد اینکه تبدیل‌شدم یونجی منو دید شروع کرد به بوسیدنم و میدونی چیه وقتی لبمو بوسید یه حس خوبی بهم دست داد🤭
هوییی پسر چی داری میگی تو از این خیار متنفری...
بعد اینکه پرتم کرد یکم دردم اومد ولی مهم نی.وقتی داشت لبشو پاک می کرد خیلی کیوت شده بود...

ادامه دارد...
شرطا
لایک۴
کامنت۲