مطلبی فوق العاده و قابل تامل
مطلبی فوق العاده و قابل تامل
خاطره ای از امیر امینی
خبر فوت خانم فروزان مرا یاد خاطره ای از ایشان انداخت ؛شایدباخبر باشیدکه اموال فروزان در اول انقلاب (مثل خیلی ازهنرپیشگان دیگر) مصادره شد،ازجمله خانه اودرخیابان ایتالیا،که ویلایی بسیاربزرگ و شیک بود،و بنیاد مستضعفان انجاراگرفت،درآن ساختمان همه اموربنیادانجام میشد،ازجمله دفتر مجله(جانباز)ارگان بنیادهم انجامنتشر میشد،درسال1366که من معاون سردبیر مجله بنیادبودم،نگهبانهای ساختمان گفتند؛(هرشب خانمی میاداینجا،و باغرور تمام وارد ساختمان میشه و باغچه را آب میده ومیره)یکشب تعدادی از مدیران تصمیم گرفتند شب بمانندوازکاراین (بانوی شبانه)سردربیاورند،که من هم حضور داشتم ودیدم فروزان با همان زیبایی خاصش،وبامتانتی بی مانند واردشد،و بدون هیچ کلامی به آب دادن باغچه پرداخت،بقیه دوستان از ترس بدنام شدن!!!!جرات همکلامی بااورا نگردند،امامن(که هرگزبلدنبودم ونیستم همرنگ جماعت باشم) واعتقادات خاص خودم راداشتم ودارم،جلو رفتم،سلام کردم و گفتم[خانم فروزان من روزها اینجانمازمیخوانم،شمابعنوان مالک این خانه راضی هستیدیانه؟/پاسخ فروزان تاابددردل ومغزم ماندگارشد،که فقط یک جمله گفت؛{آقاپسر،اگر قبل از انقلاب نمازخوان بودی،من راضیم،امااگربنابر مصلحت این روزگارمومن شدی ومثل خیلیها (نمازوحشت!!!)میخوانی، هرگز راضی نیستم!!!/من تاابدیادوکرامت فروزان را فراموش نخواهم کرد؛روحش شاد/
دکتر شریعتی...
اگر برای بدست آوردن پول مجبوری دروغ بگوئی و فریبکاری کنی ، تهیــدست بمان!
اگر برای بدست آوردن جاه و مقامی باید چاپلوسی کنی و تملّق بگوئی ، از آن چشم بپوش!
اگر برای آنکه مشهور شوی ، مجبور می شوی مانند دیگران خیانت کنی ، در گمنامی زندگی کن!
بگذار دیگران پیش چشم تو با دروغ و فریب ثروتمند شوند ، با تملّق و چاپلوسی شغل های بزرگی را به دست آورند و با خیانت و نادرستی شهرت پیدا کنند ، تو گمنام و تهیـدست و قانع باش! ، زیرا اگر چنین کنی تو سرمایه ای را که آنها از دست داده اند ، به دست آورده ای...
و آن " شرافت " است...
خاطره ای از امیر امینی
خبر فوت خانم فروزان مرا یاد خاطره ای از ایشان انداخت ؛شایدباخبر باشیدکه اموال فروزان در اول انقلاب (مثل خیلی ازهنرپیشگان دیگر) مصادره شد،ازجمله خانه اودرخیابان ایتالیا،که ویلایی بسیاربزرگ و شیک بود،و بنیاد مستضعفان انجاراگرفت،درآن ساختمان همه اموربنیادانجام میشد،ازجمله دفتر مجله(جانباز)ارگان بنیادهم انجامنتشر میشد،درسال1366که من معاون سردبیر مجله بنیادبودم،نگهبانهای ساختمان گفتند؛(هرشب خانمی میاداینجا،و باغرور تمام وارد ساختمان میشه و باغچه را آب میده ومیره)یکشب تعدادی از مدیران تصمیم گرفتند شب بمانندوازکاراین (بانوی شبانه)سردربیاورند،که من هم حضور داشتم ودیدم فروزان با همان زیبایی خاصش،وبامتانتی بی مانند واردشد،و بدون هیچ کلامی به آب دادن باغچه پرداخت،بقیه دوستان از ترس بدنام شدن!!!!جرات همکلامی بااورا نگردند،امامن(که هرگزبلدنبودم ونیستم همرنگ جماعت باشم) واعتقادات خاص خودم راداشتم ودارم،جلو رفتم،سلام کردم و گفتم[خانم فروزان من روزها اینجانمازمیخوانم،شمابعنوان مالک این خانه راضی هستیدیانه؟/پاسخ فروزان تاابددردل ومغزم ماندگارشد،که فقط یک جمله گفت؛{آقاپسر،اگر قبل از انقلاب نمازخوان بودی،من راضیم،امااگربنابر مصلحت این روزگارمومن شدی ومثل خیلیها (نمازوحشت!!!)میخوانی، هرگز راضی نیستم!!!/من تاابدیادوکرامت فروزان را فراموش نخواهم کرد؛روحش شاد/
دکتر شریعتی...
اگر برای بدست آوردن پول مجبوری دروغ بگوئی و فریبکاری کنی ، تهیــدست بمان!
اگر برای بدست آوردن جاه و مقامی باید چاپلوسی کنی و تملّق بگوئی ، از آن چشم بپوش!
اگر برای آنکه مشهور شوی ، مجبور می شوی مانند دیگران خیانت کنی ، در گمنامی زندگی کن!
بگذار دیگران پیش چشم تو با دروغ و فریب ثروتمند شوند ، با تملّق و چاپلوسی شغل های بزرگی را به دست آورند و با خیانت و نادرستی شهرت پیدا کنند ، تو گمنام و تهیـدست و قانع باش! ، زیرا اگر چنین کنی تو سرمایه ای را که آنها از دست داده اند ، به دست آورده ای...
و آن " شرافت " است...
۱.۹k
۱۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.