سربازی ۱
ات
مامان بابام گفتن حاضرن منو بفرستن کره ولی دیگه نمیتونم برگردم خونمون یعنی ایران، کره که رفتم نمیتونم برگردم خونمون منم قبول کردم دیگه برام عادی شده بود اونا میخواستن از شره من خلاص شن
چون که کلاً دوستم نداشتن برعکس عاشق داداشه ۲۰ سالم بودن و خب اوم، منم احساس خاصی نسبت بهشون نداشتم و یه جورایی دوست داشتم زودتر از اون خونه فرار کنم وقتی رسیدم کره رفتم پیش دوستم ایو قرار بود دوتایی بریم تو کمپانی بیگ هیت تست آیدولی بدیم.
من یه آرمی ام و خب اون زمانی که رفته بودم کره جین، جیهوپ و شوگا رفته بودن سربازی وقتی من رسیدم کره بعد از یکی دو روز خبری اومد بیرون که خیلی شوکه شدم اینکه قراره ۳ تا عضو دیگه برن سربازیوقتی که این خبر رو شنیدم حس خیلی عجیبی بود من به خاطر اینکه اونا رو ببینم رفته بودم کره اما اونا میخواستن برن سربازی من مونده بودم که چه جوری دو سال باید صبر کنم تا اعضا همه کناره هم جمع شن
#BTS
#فیک
#سربازی
این داستان ادامه دارد...💜
مامان بابام گفتن حاضرن منو بفرستن کره ولی دیگه نمیتونم برگردم خونمون یعنی ایران، کره که رفتم نمیتونم برگردم خونمون منم قبول کردم دیگه برام عادی شده بود اونا میخواستن از شره من خلاص شن
چون که کلاً دوستم نداشتن برعکس عاشق داداشه ۲۰ سالم بودن و خب اوم، منم احساس خاصی نسبت بهشون نداشتم و یه جورایی دوست داشتم زودتر از اون خونه فرار کنم وقتی رسیدم کره رفتم پیش دوستم ایو قرار بود دوتایی بریم تو کمپانی بیگ هیت تست آیدولی بدیم.
من یه آرمی ام و خب اون زمانی که رفته بودم کره جین، جیهوپ و شوگا رفته بودن سربازی وقتی من رسیدم کره بعد از یکی دو روز خبری اومد بیرون که خیلی شوکه شدم اینکه قراره ۳ تا عضو دیگه برن سربازیوقتی که این خبر رو شنیدم حس خیلی عجیبی بود من به خاطر اینکه اونا رو ببینم رفته بودم کره اما اونا میخواستن برن سربازی من مونده بودم که چه جوری دو سال باید صبر کنم تا اعضا همه کناره هم جمع شن
#BTS
#فیک
#سربازی
این داستان ادامه دارد...💜
۴.۹k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.