My amazing moon🌙🐾💕 p19
لونا" لبخندی زدم و گفتم
لونا" برای دیدن شما و اینکه ببینم پرونده قتل امپراتور تا چه حدی پیش رفته.
بانو جانگ" بله بانوی من ، بفرمایید .
راوی " لونا و اونگوم و سویی وارد اتاق تحقیقات شدند.
سولهی و آیجونگ در حال مطالعه بودند که با دیدن لونا و بانو جانگ تعظیمی به جا آوردند. لونا با لبخند گرمی گفت
لونا" چرا بهم تعظیم میکنین؟ من همون مون هستما!
مون! لقب برازنده ای برای لونا بود. انگار چشمای لونا تیکه ای از سنگ ماه بود! اسمش لونا به معنی ماه بود! چشماش سنگی و درخشان مثل ماه شب چهارده آسمون بود ! برای همین نزدیکاش اونو مون صدا میکردند. هرچند لونا اسم زیبا تری برای اون چشمای درخشان بود.
آیجونگ" به هر حال بانوی من تا چند روز دیگه شما ملکه این سرزمین میشید
لونا" ولی شاید انتخاب عالینجاب من نباشم!
سولهی" عا چرا اینو میگید بانوی من؟ شما انتخاب فوقالعاده ای هستید!
لونا" خیلی خب ! میگم که.... چیزی راجب پرونده متوجه شدید؟
بانو جانگ" مدرک زیادی بدست نیووردیم اما بر اساس گفته یکی از ندیمه های وزیر لی ، اونشب وزیر لی اقامتگاه رو به همراه ندیمه خصوصی و همراهشون ترک کردند اما خودشون جنازه رو تحویل اداره کالبد شکافی دادند!
لونا" منظورتون چیه بانو جانگ؟
آیجونگ" ببینید بانوی من.. شب قبل از قتل وزیر لی اقامتگاه رو به بهونه هواخوری ترک میکنند اما فقط با یک ندیمه و بدون سرباز ! اونشب امپراتور در مرز کشور و کشور همسایه بودند ! یعنی فاصله زیادی با قصر نداشتند که به قتل میرسند و واقعا هیچ چیزی معلوم نیست! و تمام نگهبان های امپراتور هم به طرز باور نکردنی ناپدید میشند! در حالی که نگهبان های اقامتگاه وزیر لی گفتند پیش از زمان معید برگشتند پس یه دوراهی هست یکی امکان داره قتل کار ایشون باشه ولی چطور اون مسافت رو در این زمان کم طی کنند و جنازه رو خودشون از سرباز های مرز تحویل بگیرند؟
لونا" با حرف های آیجونگ و بانو بونگ بدجوری به فکر رفتم....یعنی اون میتونه مظنون باشه؟ اصرارشون برای ملکه کردن بانو لی و این حرفای بانو جانگ ....شاید بتونم روش تحقیق کنم و ایشون رو دستگیر کنم اما تا وقتی ملکه نشم این به عنوان یه بی احترامی و تهمت میمونه پس باید ملکه بشم تا بتونم بفهمم اون قاتل هست یا نه.....
بچه هااا واقعا ازتون ممنونم🥺راستش میخوام فیک رو ادامه بدم چون دلم نمیخواد ناراحتتون کنم
لونا" برای دیدن شما و اینکه ببینم پرونده قتل امپراتور تا چه حدی پیش رفته.
بانو جانگ" بله بانوی من ، بفرمایید .
راوی " لونا و اونگوم و سویی وارد اتاق تحقیقات شدند.
سولهی و آیجونگ در حال مطالعه بودند که با دیدن لونا و بانو جانگ تعظیمی به جا آوردند. لونا با لبخند گرمی گفت
لونا" چرا بهم تعظیم میکنین؟ من همون مون هستما!
مون! لقب برازنده ای برای لونا بود. انگار چشمای لونا تیکه ای از سنگ ماه بود! اسمش لونا به معنی ماه بود! چشماش سنگی و درخشان مثل ماه شب چهارده آسمون بود ! برای همین نزدیکاش اونو مون صدا میکردند. هرچند لونا اسم زیبا تری برای اون چشمای درخشان بود.
آیجونگ" به هر حال بانوی من تا چند روز دیگه شما ملکه این سرزمین میشید
لونا" ولی شاید انتخاب عالینجاب من نباشم!
سولهی" عا چرا اینو میگید بانوی من؟ شما انتخاب فوقالعاده ای هستید!
لونا" خیلی خب ! میگم که.... چیزی راجب پرونده متوجه شدید؟
بانو جانگ" مدرک زیادی بدست نیووردیم اما بر اساس گفته یکی از ندیمه های وزیر لی ، اونشب وزیر لی اقامتگاه رو به همراه ندیمه خصوصی و همراهشون ترک کردند اما خودشون جنازه رو تحویل اداره کالبد شکافی دادند!
لونا" منظورتون چیه بانو جانگ؟
آیجونگ" ببینید بانوی من.. شب قبل از قتل وزیر لی اقامتگاه رو به بهونه هواخوری ترک میکنند اما فقط با یک ندیمه و بدون سرباز ! اونشب امپراتور در مرز کشور و کشور همسایه بودند ! یعنی فاصله زیادی با قصر نداشتند که به قتل میرسند و واقعا هیچ چیزی معلوم نیست! و تمام نگهبان های امپراتور هم به طرز باور نکردنی ناپدید میشند! در حالی که نگهبان های اقامتگاه وزیر لی گفتند پیش از زمان معید برگشتند پس یه دوراهی هست یکی امکان داره قتل کار ایشون باشه ولی چطور اون مسافت رو در این زمان کم طی کنند و جنازه رو خودشون از سرباز های مرز تحویل بگیرند؟
لونا" با حرف های آیجونگ و بانو بونگ بدجوری به فکر رفتم....یعنی اون میتونه مظنون باشه؟ اصرارشون برای ملکه کردن بانو لی و این حرفای بانو جانگ ....شاید بتونم روش تحقیق کنم و ایشون رو دستگیر کنم اما تا وقتی ملکه نشم این به عنوان یه بی احترامی و تهمت میمونه پس باید ملکه بشم تا بتونم بفهمم اون قاتل هست یا نه.....
بچه هااا واقعا ازتون ممنونم🥺راستش میخوام فیک رو ادامه بدم چون دلم نمیخواد ناراحتتون کنم
۴۷.۶k
۲۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.