گربه نما
گربه نما
پارت ¹⁰
ویو کوک
زنگ خونه خورد که
کوک : لیا درو باز کن
لیا : چشم ارباب
لیا درو باز کرد که اون مرده اومد تو
بابای الکی ات رو [ کلاه بردار ] میگم
کلاه بردار : سلام ات سلام اقای جئون
ات : سلام
جئون : سلام بفرمایید تو
کلاه بردار : ممنون
ات : چیکار می کنید پدر جان ؟
کلاه بردار : هیچی
آیا می خواهید به بهترین شکل خنده لسه ای بکنید
شما غلط می کنید که می خواهید یاد بگیرید خنده لسه ای فقط برای
آگوست دیه عظمه [شوگا ( یونگی )]
ویو ات
کلاه بردار عوضی داشت می شست روی کاناپه که کتشو داد عقب تا بشینه که اسلحه داخل جیبشو دیدم چشام چهارتا شد
اجوما : ارباب شام امادست
کوک : باشه تو برو ماهم الان میایم
اجوما : چشم
کوک : بفرمایید سر میز شام
کلاه بردار : ممنون
داشتیم می رفتیم سر میز شام که در گوش کوک گفتم
ات : کوک اون با خوش اسلحه اورده
کوک : واقعا پس حتما یه نقشه داره باید اماده شیم
ویو کوک
گوشی رو برداشتم پیام فرستادم به نامجون تا اماده بشه
سر میز نشستیم غذا خوردیم که
کلاه بردار : آممم ببخشید ولی مجبورم کوک مطمعانم که فهمیدی من یه نقشه ای دارم چون به بابای باهوشت کشدی
کوک : تو بابای منو از کجا می شناسی ؟
کلاه بردار : در واقعه من یه کلاه بردار شدم تا انتقامم رو بگیرم
ات : چه انتقامی ؟
کلاه بردار : .........
تا پارت بعدی خماری
راستاش شارطارا ناراسندا بودید
ولی می بینید چه ادمین خوش قلبی دارید که این پارت و گذاشته
یه شرط کوچولو اینبار دیگه نرسونید
نمی زارم
منم گوناه دارم خب 🥺
شرط :
/\ /\
* *
×
کامنت : ³
لایک : ⁵
پارت ¹⁰
ویو کوک
زنگ خونه خورد که
کوک : لیا درو باز کن
لیا : چشم ارباب
لیا درو باز کرد که اون مرده اومد تو
بابای الکی ات رو [ کلاه بردار ] میگم
کلاه بردار : سلام ات سلام اقای جئون
ات : سلام
جئون : سلام بفرمایید تو
کلاه بردار : ممنون
ات : چیکار می کنید پدر جان ؟
کلاه بردار : هیچی
آیا می خواهید به بهترین شکل خنده لسه ای بکنید
شما غلط می کنید که می خواهید یاد بگیرید خنده لسه ای فقط برای
آگوست دیه عظمه [شوگا ( یونگی )]
ویو ات
کلاه بردار عوضی داشت می شست روی کاناپه که کتشو داد عقب تا بشینه که اسلحه داخل جیبشو دیدم چشام چهارتا شد
اجوما : ارباب شام امادست
کوک : باشه تو برو ماهم الان میایم
اجوما : چشم
کوک : بفرمایید سر میز شام
کلاه بردار : ممنون
داشتیم می رفتیم سر میز شام که در گوش کوک گفتم
ات : کوک اون با خوش اسلحه اورده
کوک : واقعا پس حتما یه نقشه داره باید اماده شیم
ویو کوک
گوشی رو برداشتم پیام فرستادم به نامجون تا اماده بشه
سر میز نشستیم غذا خوردیم که
کلاه بردار : آممم ببخشید ولی مجبورم کوک مطمعانم که فهمیدی من یه نقشه ای دارم چون به بابای باهوشت کشدی
کوک : تو بابای منو از کجا می شناسی ؟
کلاه بردار : در واقعه من یه کلاه بردار شدم تا انتقامم رو بگیرم
ات : چه انتقامی ؟
کلاه بردار : .........
تا پارت بعدی خماری
راستاش شارطارا ناراسندا بودید
ولی می بینید چه ادمین خوش قلبی دارید که این پارت و گذاشته
یه شرط کوچولو اینبار دیگه نرسونید
نمی زارم
منم گوناه دارم خب 🥺
شرط :
/\ /\
* *
×
کامنت : ³
لایک : ⁵
۵.۶k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.