آشـنـای قـدیـمـی
آشـنـای قـدیـمـی
-----------------------------------------------
ویو نایون:خستهام خستهتر از همیشه در خیابانهای خیس آروم قدم برمیدارم, از همه آدما سرد شدم از همشون خسته شدم. هیچکدوم همیشگی نیستند ؛ حتی یکیشون هم کنارم نموندن. دیگه تنها شدم البته خیلی هم مهم نیست من همیشه نامرئی بودم, همیشه. انگار سرنوشت من تا ابد نفرین شده. مرگ مادر و پدرم توی تصادفشون به کل زندگیمو نابود کرد؛ الان دوتا برادرام سر زندگیشون هستند و ازدواج کردن و تشکیل خانواده دادند و فقط من اینجا تنها موندم. امروز تولد ۲۱ سالگیمه و حتی کسی نبود که تولدم رو بهم تبریک بگه. با ریختن چند قطره آب روی دستام فهمیدم که بارون دوباره شروع به باریدن کرده. همینطور که قدم برمیداشتم چشمم به پسر جوونی خورد که دم در خونهای نشسته بود؛ لباسش کاملاً زیر بارون خیس شده بود و داشت با تلفن حرف میزد خواستم از کنارش رد بشم اما با چیزی که پشت تلفن گفت کنجکاو شدم که بقیه حرفهایش را گوش کنم. « علامت پسره ÷ علامت کسی که پشت تلفن حرف میزد×» نیلا آروم باش مامان حالش خوب میشه
×کوک اون ۲۷ روزه که توی کما هست چه جوری میگی حالش خوب میشه *گریه*
÷ اره میدونم گریه نکن خودم ازت مراقبت میکنم.
×داداش یعنی واقعاً مامان قراره بمیره ؟ *بغض*
÷ نه عزیزم ... چیزی نمیشه گریه نکن. *بغض*
×الان کجایی ؟
÷ الان بیرونم تا چند ساعت دیگه برمیگردم, پیاده میام.
×ولی الان ساعت ۱۲ شبه خطرناک بیرون باشی اونم زیر بارون تازه بخوای پیاده بیای خونه خیلی طول میکشه خب چرا با ماشین بیا.
÷ دوست دارم زیر بارون قدم بزنم.
× باشه مراقب خودت باش زود بیا.
÷ تو هم همینطور زود میام فعلاً.
× فعلاً.
رفتم کنارش وایسادم به دیوار تکیه دادم و
گفتم: بابا دارید؟
سرشو بلند کرد و بهم نگاه کرد .
÷ چی «علامت نایون_»
_ من سه سال پیش پدر و مادرمو توی تصادف از دست دادم .
÷ متاسفم حتماً باید برات خیلی سخت باشه, میفهمم چی میگی؛ مامانم ۲۷ روزه تویه کمائه و بابام بعد از اینکه از مامانت طلاق گرفت رفت فرانسه. الان ۵ ساله که ندیدمش و باهاش حرف هم نزدم اگه مامانم زنده نمونه فقط من میمونم و یه خواهر ۱۶ ساله.
_متاسفم امیدوارم مامانت چیزش نشه ولی اگه اتفاقی برای مامانت افتاد مراقب خواهرت باش نذار تنها بمونه .
نیلا روحیه خیلی ضعیفی داره محاله تنهاش بزارم خودت چی؟ الان با کی زندگی میکنی؟
_هیچکس. من تنها زندگی میکنم داداشام بزرگ شدن, هر دوشون خانواده خودشونو دارن. امروز ۲۱ سالم میشه و حتی کسی نبود که بهم تبریک بگه.
--------------------------------------------
خب چطور بود؟
خوشحال میشم نظرتو
توی کامنت ها بگی و حمایت کنی💕✨
-----------------------------------------------
ویو نایون:خستهام خستهتر از همیشه در خیابانهای خیس آروم قدم برمیدارم, از همه آدما سرد شدم از همشون خسته شدم. هیچکدوم همیشگی نیستند ؛ حتی یکیشون هم کنارم نموندن. دیگه تنها شدم البته خیلی هم مهم نیست من همیشه نامرئی بودم, همیشه. انگار سرنوشت من تا ابد نفرین شده. مرگ مادر و پدرم توی تصادفشون به کل زندگیمو نابود کرد؛ الان دوتا برادرام سر زندگیشون هستند و ازدواج کردن و تشکیل خانواده دادند و فقط من اینجا تنها موندم. امروز تولد ۲۱ سالگیمه و حتی کسی نبود که تولدم رو بهم تبریک بگه. با ریختن چند قطره آب روی دستام فهمیدم که بارون دوباره شروع به باریدن کرده. همینطور که قدم برمیداشتم چشمم به پسر جوونی خورد که دم در خونهای نشسته بود؛ لباسش کاملاً زیر بارون خیس شده بود و داشت با تلفن حرف میزد خواستم از کنارش رد بشم اما با چیزی که پشت تلفن گفت کنجکاو شدم که بقیه حرفهایش را گوش کنم. « علامت پسره ÷ علامت کسی که پشت تلفن حرف میزد×» نیلا آروم باش مامان حالش خوب میشه
×کوک اون ۲۷ روزه که توی کما هست چه جوری میگی حالش خوب میشه *گریه*
÷ اره میدونم گریه نکن خودم ازت مراقبت میکنم.
×داداش یعنی واقعاً مامان قراره بمیره ؟ *بغض*
÷ نه عزیزم ... چیزی نمیشه گریه نکن. *بغض*
×الان کجایی ؟
÷ الان بیرونم تا چند ساعت دیگه برمیگردم, پیاده میام.
×ولی الان ساعت ۱۲ شبه خطرناک بیرون باشی اونم زیر بارون تازه بخوای پیاده بیای خونه خیلی طول میکشه خب چرا با ماشین بیا.
÷ دوست دارم زیر بارون قدم بزنم.
× باشه مراقب خودت باش زود بیا.
÷ تو هم همینطور زود میام فعلاً.
× فعلاً.
رفتم کنارش وایسادم به دیوار تکیه دادم و
گفتم: بابا دارید؟
سرشو بلند کرد و بهم نگاه کرد .
÷ چی «علامت نایون_»
_ من سه سال پیش پدر و مادرمو توی تصادف از دست دادم .
÷ متاسفم حتماً باید برات خیلی سخت باشه, میفهمم چی میگی؛ مامانم ۲۷ روزه تویه کمائه و بابام بعد از اینکه از مامانت طلاق گرفت رفت فرانسه. الان ۵ ساله که ندیدمش و باهاش حرف هم نزدم اگه مامانم زنده نمونه فقط من میمونم و یه خواهر ۱۶ ساله.
_متاسفم امیدوارم مامانت چیزش نشه ولی اگه اتفاقی برای مامانت افتاد مراقب خواهرت باش نذار تنها بمونه .
نیلا روحیه خیلی ضعیفی داره محاله تنهاش بزارم خودت چی؟ الان با کی زندگی میکنی؟
_هیچکس. من تنها زندگی میکنم داداشام بزرگ شدن, هر دوشون خانواده خودشونو دارن. امروز ۲۱ سالم میشه و حتی کسی نبود که بهم تبریک بگه.
--------------------------------------------
خب چطور بود؟
خوشحال میشم نظرتو
توی کامنت ها بگی و حمایت کنی💕✨
۴۷۹
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.